loading...
دوست داران خوانندگان وموسیقی

daniyal بازدید : 60 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (2)

زندگی نامه ی گوگوش:

شاه ماهی موسیقی ایران بی شک کسی جز گوگوش نیست کسی که به خاطر سکوت بیست و دو ساله اش مورد توجه همگان بویژه هنرمندان و نویسندگان بوده و علاوه بر نوشتن کتابهایی در مورد او و زندگیش و ساختن فیلم ، بسیاری از ترانه های او نیز بازسازی شده و توسط خوانندگان زیادی مجددا اجرا شده است مثل ابی ، مارتیک ، هاتف ، نوش آفرین ، شهرزاد سپاهانلو و... حتی « گنایا کوبی » خواننده سوئدی نیز ترانه « صدای پا » را به فارسی اجرا کرده است و شهبال شب پره برای « گروه سیلوت » ترانه ای با نام « پلی به گذشته ها » در مورد گوگوش ساخته است . همه این توجهات مرهون شناختی است که در طول سالهای سکوت ، دیگران نسبت به گوگوش و کارهای او پیدا کرده اند. فائقه آتشین ملقب به گوگوش در 18 بهمن 1329 در خیابان سرچشمه تهران از پدر و مادر آذربایجانی که از مهاجران آذربایجان شوروی سابق بودند متولد شد. نام فائقه را بر وزن نام مادرش فائزه برای اوانتخاب کردند. در سن دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند.گوگوش یک برادر تنی کوچکتر داشت که در سن 24 سالگی براثر رماتیسم قلبی درگذشت و سه برادر ناتنی ازپدرش و یک برادر و یک خواهر ناتنی از مادرش که بعد از جدایی با یک مردکلیمی ازدواج کرده بود دارد. درهمسایگی آنها یک خانواده ارمنی زندگی می کردندکه او را ازکودکی با نام گوگوش صدا می زدند و با اینکه گوگوش معمولا اسم مرد ارمنی است اما این اسم برای همیشه ماندگار شد و بعدها که اوکار هنری را شروع کرد همین اسم را روی خودش گذاشت. پدر او صابرآتشین درکار نمایش بود و در آن سالها در سقاخانه ها برنامه اجرا می کرد در سالهای کودکی گوگوش همراه پدرش به محل کار او می رفت وتا سه سالگی همکار پدرش در عملیات آکروباتیک روی صحنه بود و در سه سالگی با شیرین زبانی و استعداد زیاد نشان دادکه چگونه می تواند کارآوازه خوانان و رقصندگان حرفه ای را تقلیدکند وکم کم در برنامه های پدرش نقش اصلی را پیدا کرد و دو برابر پدرش دستمزد می گرفت.گوگوش در سن 8 سالگی کارخوانندگی را در برنامه های صبح جمعه رادیو ایران شروع کرد پس از آن در سنین نوجوانی شروع به اجرای برنامه درکاباره های بزرگ تهران کرد. اولین کاری که به طور مستقل اجرا کرد ترانه قصه وفا ساخته پرویزمقصدی بود. دراوخر دهه 50 همراه باگسترش استفاده از تلویزیون و برنامه های موسیقی و رقص ، این دستگاه ارتباطی جدید فضای جدیدی برای هنرنمایی های گوگوش بوجود آورد و او از این طریق توانست به مشهورترین خواننده آن دوران تبدیل شود. دامنه شهرت گوگوش و محبوبیت او خیلی سریع از مرزهای ایران فراتر رفت و درکشورهای فارسی زبان دیگر مثل افغانستان و تاجیکستان محبوبیت زیادی پیدا کرد. برای خیلی از علاقمندان و مردم در این کشورها گوگوش یکی از برجسته ترین سمبل های هنرایرانی و هنرمندی بودکه راه را برای شناسائی دیگران بازکرد. در دوران پربار اما کوتاه فعالیت های حرفه ای گوگوش درعرصه موسیقی پاپ در ایران او با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرده است که اکثرآنها شاید بهترین آثارخود را به زبان گوگوش و با کمک خلاقیت و توانائی های ویژه او توانستند به آهنگ های به یادماندنی تبدیل کنند. واروژان ، پرویزمقصدی ، جهانبخش پازوکی ، حسن شمائی زاده ، شهریارقنبری و ایرج جنتی عطائی هریک دوره ای کوتاه یا بلند اما بسیار موفق از همکاری با گوگوش را تجربه کرده اند. از یادگارهای گوگوش برای دختران ایرانی شلوار پسرانه و موی کوتاه پسرانه معروف به موی گوگوشی بود.گوگوش بعد از انقلاب ازصحنه هنر دور شد و با وجود همه فشارها و شایعات ازایران خارج نشد و حتی یکبار نیز که برای دیدن فرزندش کامبیزقربانی از ایران خارج شده بود مجددا به ایران بازگشت تا اینکه در سال 1379 بعد از22 سال سکوت ، اولین کنسرت خود را در ترنتوی کانادا به روی صحنه برد و با آلبوم زرتشت شعری از نصرت فرزانه و آهنگی از خود گوگوش وگیتار بابک امینی به عالم هنر بازگشت.

daniyal بازدید : 27 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

زندگی نامه ی سیاوش قمیشی:

متنی که در ذیل مشاهده می کنید کامل ترین زندگی نامه سیاوش قمیشی است که ( تا بحال ) با مطالعه ی گفته ها ، مدارک و شواهد موجود نوشته و برای شما دوستان عزیز و گرامی تنظیم شده است.سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد ماه 1324 هجری شمسی برابر با 11 june سال 1945 میلادی صادره از اهواز به شماره ی شناسنامه ی 173 می باشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام « قمیش » زندگی می کرده است و اصلا متعلق به همانجا می باشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیده است . رود دز از میان شهرستان دزفول می گذرد . در قدیم برای آب رسانی در شهر دزفول در زیر زمین تونل هایی حفر میشد که آب را به تمام نقاط شهر می رساند . در محل های مخصوصی زمین را حفر می کردند تا به این تونل برسند که به این محل ها قمیش ( قمش ) می گفتند . این قمیش ها تا دهه چهل خورشیدی مورد استفاده مردم برای نوشیدن ، شستشو و ... بوده است و پس از آن به علت گسترش لوله کشی مسدود و در حال حاضر آبی در آنها جاری نمی باشد . اکنون نیز روستاهای زیادی با این نام موجود هستند که به عنوان مثال می توان از « قمیش » ، « قمیشانه » ، « قمیش اصلان » و « قمیش حاجیان » و ... نام برد . سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانواده ی خویش است و دارای دو برادر به نام های سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین می باشد . او نزدیک به 9 ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . مادرش به آموختن موسیقی می پرداخت ، پیانو می نواخت و خانمی به نام اُلگا ( که تباری روس داشت ) به وی آموزش میداد . سیاوش که حدود 6 سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری می برد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدال های پیانو نمی رسید به پشت ساز مادرش ( پیانو ) می نشست و در عالم بچگی با پدال های آن بازی می کرد . در حین همین بازی ها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقه ای ویژه پیدا کرد . خانواده ی سیاوش قمیشی که علاقه ی او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود . آن چه از دوران کودکی به نیکی باقی در ذهن سیاوش مانده نوروز ، ماهی قرمز و شمردن پول های عیدی است . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسه ی البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد . این دو در خلوت دوستانه ی شان به خواندن و نواختن می پرداختند و بعد ها نیز همکاری بیشتری با هم پیدا کردند . سیاوش قمیشی در سن 12سالگی به آن مرحله رسیده بود که می توانست هنر موسیقی اش را در مقابل عموم به نمایش بگذارد . به همین جهت به همراه بندی اجرای موسیقی را شروع کرد . بعد از یک سال چنان پیشرفت خوبی حاصل کرد که از سیزده سالگی در مُتل قو با ارکستری که مخصوص به خودش بود آهنگ های خواننده های معروف آن زمان ( مانند بیتلز و ... ) را می خواند و از این طریق کسب در آمد می نمود . آهنگ قایقران اولین تجریه ی آهنگ سازی سیاوش قمیشی در سن ( 14 سالگی ) بود ، آهنگی که توسط خواننده ای به نام ضیا خوانده شد . پدر سیاوش قمیشی با گرایش او به سمت موزسیقی مخالف بود و از اینکه پسرش چنین راهی را انتخاب کرده راضی به نظر نمی رسید . به همین علت سیاوش مجبور شد راهش را به تنهایی ادامه دهد و مسیر زندگیش را خودش انتخاب نماید . زمانی که سیاوش در ایران به موسیقی می پرداخت ، برادر و خواهرش در انگلستان به تحصیل مشغول بودند . داستان از این قرار است که وقتی برادرش در فصل تابستان برای دیدار خانواده به تهران آمد به سیاوش قمیشی پیشنهاد داد که همراه او به انگلستان برود و هنرش را در آنجا دنبال نماید . سیاوش نیز پیشنهاد وی را پذیرفت . این چنین شد که سیاوش قمیشی در سال 1959در حالی که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده بود با خوشحالی و شادمانی به نزد برادر و خواهرش در لندن رفت و در انگلستان سکنی گزید . به مدت یک سال در کنار برادرش زندگی کرد اما طرز فکر آنها زیاد با هم متناسب نبود ؛ ( سیاوش زیاد به کلاب می رفت و موزیک گوش میداد و این نوع زندگی مورد تائید برادر و خواهرش نبود ) . به علت همین عدم تفاهم بعد از مدتی از برادرش جدا شد و شخصا به زندگی پرداخت . در سال های 1961 تا 1962 ، حضور او در انگلستان مصادف با زایش گروه های معروف و قدرتمند موزیک مانند بیتلز بود که مسلما تاثیر شگرفی در رشد و شکوفایی هنر وی داشته است . دیپلمش را از high school ( دبیرستان ) در لندن گرفت و بعد از آن به royal academy of arts رفت و تحصیلش را در رشته ی classical jaaz ادامه داد . composition خواند و مدرک arrangment از royal academy of arts اخذ نمود . او با با اعضاء گروه هایی که کنسرت اجرا می کردند دوست بود و همین دوستی باعث شد که بعد از مدتی فعالیت خود را با یکی از همین گروه ها آغاز کند . داستان از این قرار بود که سیاوش ساز می نواخت و اعضا ارکستری که با او دست بودند از این موضوع اطلاع داشتند و وقتی گیتاریست یکی از همین ارکستر ها مریض شد و مدت ها بود که کسی را به عنوان جانشین وی پیدا نمی کردند از سیاوش قمیشی درخواست نمودند تا جایگزین وی شود و این چنین رسما پیشنهاد همکاری به او دادند . این همکاری بسیار خوب شروع شد و پایه گذاری مناسبی بود . سیاوش همکاری خود را به مدت سه سال با این ارکستر ( که insects نام داشـت ) ادامه داد و بعد از آن به مدت چهار سـال با گروهی به نام wingers به ادامه ی فعالیت پرداخـت و سرانجام خودش ارکستر مخصوص خودش را پایه گذاشت ؛ ارکستری که جز خودش باقی نوازنده های آن غیر ایرانی بودنـد . وظیفه ی سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم می پرداخت . بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد . زندگی سیاوش به همین شکل می گذشت . تا اینکه در سال 1971 یعنی نزدیک به 12 سال بعد و در سن بیست و پنج سالگی تصمیم گرفت محل زندگیش را به تهران تغییر دهد و عازم ایران شود . پس با این تصمیم راهی کشورش ایران شد . در این میان چندین بار به لندن رفت و برگشت . در همین حین همکاری بیشتری نیز با کوروش یغمائی پیدا کرد . بعد از ورود به ایران بندی به نام stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگ های خارجی پرداخت . بعد ها در کنار شهرام شب پره ، کامبیز معینی و همایون جلالی ، در گروهی به نام rebels به همکاری پرداخت . مسئولیت سیاوش قمیشی در این بند خواندن آهنگ های slow بود و شهرام شب پره آهنگ های تند را اجرا می نمود . در همین اثنا سیاوش با شرکت رنگارنگ همکاری نزدیکی پیدا کرد و برای این شرکت آهنگ می ساخت که « وارطان آوانسیان » آهنگ هایش را برای اجرا در اختیار خوانندگان مختلفی قرار میداد و چون سیاوش قمیشی قبل از خواندن آهنگش توسط خواننده ها ، خودش نیز آنها را اجرا می کرد ، به شدت مورد توجه آوانسیان قرار گرفت و این گونه شد که آوانسیان بعد از انقلاب مجموعه ی آثار سیاوش را به صورت مستقل منتشر کرد . سیاوش تا سن 34 سالگی در ایران بود تا اینکه انقلاب صورت گرفت و او نیز شرایط را برای ماندن محیا ندید به همین علت در سال 1978 به آمریکا رفت و در شهر لس آنجلس مشغول به زندگی شد . او در ایران با شخصی به نام « جمال نادر » آشنا شده بود که هر دو می نواختند و می خواندند و وقتی به لس آنجلس رفتند تصمیم گرفتند با همکاری هم آلبومی منتشر کنند . پس با همکای یکدیگر کار روی آلبوم « فرنگیس » را شروع و برای آماده شدنش یک سال و نیم وقت صرف نمودند و در نهایت توانستند در سال 1981 آن را روانه ی بازار نمایند . در آن دوران کمپانی خاصی برای پخش این آلبوم وجود نداشت به همین علت این آلبوم توسـط مردم کـپی و دسـت به دسـت می شد . اما بـعد ها توسـط چهـار کـمپانی : « آرت کو » ، « آواز » ، « ترانه » و « پارس ویدئو » منتشر شـد که با فـروش بسـیار خوبی نیز روبرو گردیـد . سیاوش قمیشی تاکـید می کند که ارائه ی آلبـوم « فرنگیس » تنها برای سرگرم شدن بوده و او قصد نداشته است تا با این آلبوم تبدیل به یک خواننده شود اما وقتی که در سال 1992 « مسعود فردمنش » به او پیشنهاد داد که کاری مشترک ارائه دهند و چندین شعر ( که بارز ترین آنها به گفته ی سیاوش پرنده های قفسی بود ) در اختیار سیاوش قرار داد انتشار آلبوم جدید را قبول کرد . به این ترتیب سیاوش قمیشی از سن 49 سالگی رسما خوانندگی را آغار نمود و آلبوم « حکایت » را منتشر ساخت که مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت . درخواست مردم و کمپانی ها بعد از آلبوم « حکایت » و استقبال پرشوری که از آن صورت گرفت ، باعث شد که او حرفه ی خوانندگی را ادامه دهد و علاوه بر آلبوم فرنگیس 13 آلبوم دیگر نیز روانه ی بازار موسیقی نماید که این آلبوم ها شامل : « خواب بارون » ، « حکایت » ، « تاک » ، « قصه گل و تگرگ » ، « شهر خورشید » ، « قصه امیر » ، « هوای خونه » ، « قاب شیشه ای » ، « شکوفه های کویری » ، « حادثه » ، « نقاب » ، « بی سرزمین تر از باد » ، « روزهای بی خاطره » هستند . سیاوش قمیشی خوانندگی را بسیار دیر شروع کرد و در یکی از مصاحبه هایش در این مورد گفت که زیاد از شغل خوانندگی یا لااقل در حد میکروفون بدست گرفتن و زنده اجرا کردن خوشش نمی آید ولی به خاطر طرفدارانی که منتظر شنیدن صدای وی هستند به ارائه ی کنسرت می پردازد . او زیاد به رفت و آمد با مردم لس آنجلس نمی پرداخت و در مورد این عدم رفت و آمد و دوری خویش از محیط لس آنجلس « گرفتاری ها » و تنها دلیلش را برای ماندن در لس آنجلس « انجام کارهایش » عنوان می کرد . بعد از آلبوم « نقاب » همه ی توجه ها به طرز ویژه ای به او معطوف شد ، به طور صعودی بر طرفدارانش افزوده گردید و کنسرت هایش رو به فزونی نهاد . سیاوش قمیشی 5 بار ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج ها تنها یک فرزند از اولین همسر اوست . نام پسرش علیرضاست که در شیراز زندگی می کند و ظاهرا به خوانندگی هم می پردازد او بیش از 35 سال سن دارد . نام اولین همسر وی « وصال » می باشد . آخرین همسر سیاوش قمیشی « نازنین مرعشی » نام دارد که بیش از سی و پنج سال از وی کوچکتر است و حدودا بیست و پنج سال سن دارد . سیاوش قمیشی بعد از سال های طولانی ماندن در لس آنجلس ( در سال 1385 ) شمسی تصمیم گرفت آمریکا را به قصد اروپا ترک کند و راهی آلمان و ( تحقیقا ) در روستایی به نام akhen ساکن شود . او علت این تغییر مکان ناگهانی را دوری از محیط مسموم و ناجالب لس آنجلس و رسیدن به آرامش بیشتر عنوان کرد ! از گفته های او به نظر میرسد آخرین همسرش همراه او عازم اورپا نشد . در حال حاضر یکی از بردانش در مونترال ، دیگری در تهران و خواهرش در لس آنجلس زندگی می کنند . در میان خانواده ی او سه نفر به هنر روی آورده اند یکی بردار زاده اش « ژیان قمیشی » است . او در کانادا شو اجرا می کند . سیاوش موفق به دیدار وی نشده است و پدر او یعنی بردارش را نیز بسیار کم دیده است . دیگری پسرش علیرضاست که در ایران مشغول به خوانندگی است ولی به هیچ وجه مورد استقبال نیست و شخص دیگری به نام « برزا قمیشی » نیز وجود دارد که او هم بردار زاده اش است ، گیتار می نوازد ، راک ان رول می خواند و البته سیاوش قمیشی با او ملاقات داشته است . اصولا سیاوش قمیشی چندان ارتباط نزدیکی با خانواده ی خود ندارد . چندین سال پیش شایعه شده بود که او برای بازگشت به ایران به دولت جمهوری اسلامی نامه ای نوشته است اما بعد از مصاحبه ای این موضوع را تکذیب کرد و شرط خودش را برای بازگشت به ایران آزادی عمل برای انجام کارها و هم چنین کنسرت هایش عنوان نمود و بازگو کرد که از طرف دست اندرکاران پیشنهاداتی برای خواندن در جزیره ی کیش داشته است اما این پیشنهاد را رد کرده و از خواندن در آن جا صرف نظر کرده است . وی در یکی از مصاحبه هایش گفت که تا پنج سال آینده به خواندن ادامه خواهد داد و چون آهنگ ساز است باقی عمر خویش را از طریق آهنگ سازی امرار معاش خواهد نمود . سیاوش قمیشی علاقه دارد تا او را بیشتر به عنوان آهنگساز بشناسند تا خواننده . هر گاه شعر جدید ی به او میرسد و آهنگ زیبائی روی آن قرار می دهد بیشترین لذت را می برد و دوست دارد اگر آهنگساز نبود شاعر یا نقاش میشد . روزی چند ساعت موزیک گوش می دهد ، پیانو می زند و کتاب می خواند . علاقه ی زیادی به چائی بعد از ظهر ، نگهداری و پرورش گیاهان و همچنین گربه ی سیاهش موسول دارد . هیچ شخصی بالاتر از موسیقی او وجود ندارد و می تواند با موزیکش بدون هر شخصی به زندگی بپردازد . به گفته ی خودش او به هیچ وجه اهل تجملات نیست و بسیار کم از کروات استفاده می کند . آرزوی او بازگشت به ایران و بازدید از وطن خویش است .در صورتی که در مطلب فوق به عنوان زندگی نامه ی سیاوش قمیشی اشکالی مشاهده می کنید یا اطلاعاتی دارید که در آن ذکر نشده است در قسمت نظرات عنوان کنید تا آن را تصحیح و تبسیط کنیم .


daniyal بازدید : 23 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

زندگی نامه ی ابی:

ابراهيم حامدي (ابي) صدايي بي همتا در تاريخ موسيقي ايران ...
ابراهيم حامدي متخلص به "ابي" در ۲۹ خرداد سال ۱۳۲۸ در ميدان فوزيه تهران ديده به جهان گشود.
او در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام سان بویز کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ هاي جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جواني اولين ترانه ي مستقل خود را اجرا کرد . اين اثر ترانه اي بود با نام "عطش" از ساخته هاي " استاد حسين واثقي "براي فيلمي با همين عنوان. "ابي" اين ترانه را با چنان قدرت و زيبايي اجرا کرد که توجه بسياري را به خود جلب کرد.
ابي به اين ترتيب پا به عرصه ي ترانه گذاشت و آغازگر سبکي تازه در ترانه نوين ايران شد. او با اتکا بر صداي توانمند و بي نظيرش پا به عرصه پر فراز و نشيب ترانه گذاشت. او از همان روزهاي اول و آثار نخستينش نشان داد که حرفهاي بسياري براي گفتن دارد و مي تواند تأثير به سزايي در شکل گيري ترانه نوين ايران که آن روزها چند سالي بيشتر از عمرش نمي گذشت داشته باشد.
دومين ترانه او ترانه اي بود اعتراضي به نام "چرا" ، با شعر "مسعود هوشمند" و آهنگ "استاد حسين واثقي " که به سبک و شيوه اي بسيار زيبا توسط او خوانده شد. اما سومين آهنگي که "ابي" اجرا کرد و به گفته خودش باعث معروفيت او شد ترانه اي به نام "شب" بود با "شعر "اردلان سرفراز" و آهنگ "منصور ايران نژاد " که در شوي "ميخک نقره اي" زنده ياد "فريدون فرخزاد" به گوش مردم رسيد. اين ترانه به خاطر شعر و موسيقي قوي و همچنين اجراي عالي خواننده بسيار مورد توجه قرار گرفت و همگان را به تحسين واداشت.
ابي در همين دوران با شهبال و شهرام شب پره آشنا شد و با ايشان شروع به همکاري در گروهي کرد که در آن روزگار يکي از بهترين گروههاي موسيقي در ايران بود. بله او مدتي با گروه بلک کتس همکاري کرد و شبهاي بسياري را در کاباره ي "کوچيني" به روي صحنه رفت و تجربه کسب کرد . اما پس از مدتي فعاليت خود را با اين گروه قطع کرد و کارش را به صورت مستقل و به تنهايي ادامه داد .
واين آغاز کار هنرمندي بود که فريادش تبديل به صداي در گلو خفه شده مردم ايران شد.

"ابي" کارش را با همين سبک و سياق ادامه داد ودر طول سالهاي پيش از انقلاب ده ها ترانه اجرا کرد. که اين ترانه ها در سالهای بعد از انقلاب در قالب چهار آلبوم منتشر شد . اين آلبومها به ترتيب "تپش" ، "نازي ناز کن" ،"شب زده" و"کوه يخ" نام داشت. او در اين چهار آلبوم آثاري جاويدان از بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران را اجرا کرد .
ابي همچنان در آن سالها بر روي تعداد زيادي از فيلمها ترانه خواند و سکانسهايي ماندگار از تلفيق هنر کارگردانان ، بازيگران و صداي "ابي" ساخته شد.
از جمله فيلمهايي که "ابي" براي آنها ترانه خواند مي توان به فيلمهاي : عطش ، هياهو ، تپش ، کندو ، ذبيح ، قاصدک ، بت شکن ، گل هاي کاغذي ، شب زخمي ، خاکستري ، باغ بلور ، تهمت ، بر فراز آسمانها و بوي گندم اشاره نمود. همچنين او در زمينه بازيگري هم يک بار خود را آزمود و در فيلم "بوي گندم" ايفاي نقش کرد .
"ابي" دو سال پيش از انقلاب براي اجراي يک سري کنسرت در آمريکا از ايران خارج و به دليل شکل گرفتن انقلاب در ايران در آمريکا ماندگار شد .

ابراهيم حامدي در سالهاي سخت و سنگين غربت نيز قدمي از راه خود پا پس نکشيد و خود را در بازار غير مسيول "لوس آنجلس" رها نکرد و با سختي زياد به انجام کار درست با ترانه سرايان و آهنگسازان مسيول و نام آشنا ادامه داد. او در طول سالهاي غربت تا به امروز دوازده آلبوم منتشر کرده است که به ترتيب انتشار عبارتند از : با تو ، غريبه ، خليج ، ستاره دنباله دار ، معلم بد ، اتل متل ، ستاره هاي سربي ، عطر تو ، پير ، تاج ترانه ، طلوع کن ، شب نيلوفری و حسرت پرواز.
" ابي" در تمامي اين سالها چه قبل و چه بعد از انقلاب و از همان کارهای آغازين خود و در طول سالهای غربت هيچگاه مسيوليت خود را نسبت به ايران و وضعيت مردم آن فراموش نکرده است و هميشه ترانه هاي ملي و ميهني و ترانه هاي معترض را در کنار ترانه هاي عاشقانه اجرا کرده و به سمع دوستداران صدايش رسانده است . ترانه هايي چون : چرا ، شب ، پاينده باد ايران ، روستايی ، هم غصه ، پير ، خليج فارس ، گل سرخ ، خانه سرخ ، خورشيد بي حجاب ، نون و پنير و سبزي ، اتل متل ، معلم بد ، طلوع کن ، هلا ، درخت ، سياه پوشها و چندين و چند ترانه ديگر از اين دست. او با انتخاب و اجراي اين آثار نشان داده که نسبت به مردم و ميهنش چه احساس ناب و خالصي دارد و اوج اين احساس را در ترانه "خليج فارس" که بي شک يکي از زيباترين آثار خلق شده در تاريخ ترانه نوين ايران مي باشد مشاهده مي کنيم ترانه اي که در زمان اجرايش توسط "ابي" اشک لذت و غرور و ميهن پرستي را بر ديگان هر ايراني جاري مي سازد .

ابي در اجراي کنسرت نيز به موفقيتهاي بسياري دست يافته و درهاي سالنهاي بزرگ و مشهور در جهان را به روي ايرانيان باز کرده و با اتکا بر توان بالاي صدايش در اجراهاي زنده و همچنين ترانه هاي خاطره ساز و محبوبش سالانه هزاران ايراني را در اين سالنها در اقصي نقاط جهان گرد هم مي آورد و برايشان از "عشق" مي خواند .

از جمله سالنهای نامداری که ابی در آنان برنامه اجرا کرده مي توان به اين سالنها اشاره کرد :
يونيورسال آمفي تياتر (لوس آنجلس) ، شراين آدوتوريوم (محل برگزاري مراسم اسکار) ، گريک تياتر (لوس آنجلس) ، کندي سنتر (واشنگتن) ، اپراي سيدني (همراه با ارکستر سمفوني سيدني ) ، سالن سلطنتي نوبل (استکهلم ) ، کويين آمفي تياتر (ونکوور) ، گلوين (سالن بين المللي سويد ) ، فيلارمونيک برلن (برلين) ، گلف دبي (سالن بين المللي دبي) ، اويشن کلاب (سالن بين المللي دبي ) ، کنسرت هاوس (يوتبور) و ...
"ابي" در تمام دوران هنري اش با بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران همکاري داشته و بهترين آثار آنان را اجرا نموده است. شايد از اصلي ترين دلايل موفقيت او و ماندگار شدن آثار او در طول بيش از سي سال همين همکاري هاست ، که حاصلش خلق ترانه هايي ماندگار در ترانه نوين ايران مي باشد . از جمله بزرگاني که "ابي" با آنها همکاري داشته است مي توان به ترانه سراياني چون : ايرج جنتي عطايي ، اردلان سرفراز ، شهيار قنبري ، ليلا کسري(هديه) ، منصور تهراني ، زويا زاکاريان ، هما مير افشار و غيره اشاره کرد و از آهنگسازاني چون زنده ياد واروژان ، بابک بيات ، فريد زلاند ، سياوش قميشی ، محمد شمس ، اسفنديار منفرد زاده و غيره نام برد که به گفته ی خودش و سایر دوستان البوم ستاره های سربی اثر قوی از اوست که ساخته و پرداخته ی استاد سیاوش قمیشی است .

daniyal بازدید : 115 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (1)

سلام تعدادی از عکس های خواننده ی محبوب ایرانی گوگوش رو گذاشتم نظر بدید

daniyal بازدید : 86 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

سلام تعدادی از عکس های خواننده ی محبوب ایرانی گوگوش رو گذاشتم نظر بدید

daniyal بازدید : 19 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (1)

مطالبی در مورد خواننده محبوبم یاس

بی شک یاس یکی از

بهترین رپ خوان های بزرگ است که من در ایران میشناسم...کسی که سختی زیادی در زندگی متحمل

شده ولی توانسته با تلاش بسیار به جایگاه قابل توجهی دست پیدا کند

صدای زیبای یاس با آن حس شور و هیبت خاصی که داراست ...نکس های زیبا و پر معنی و تاثیر گذارش

اخلاق والای یاس تعهد او به ایران ،مشکلات جامعه و مردم ،همدردی با انسانهای آسیب دیده و امید به

 آنها از جمله نکاتیست که مرا جذب این خواننده رپ فارسی کرده امیدوارم که مسعولین از این خواننده

محبوب حمایت کنندکه واقعا سرمایه بزرگی برای ایران است و من به عنوان یک جوان ایرانی به این عزیز

 افتخار میکنم

daniyal بازدید : 42 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)
شادمهر عقيلی متولد هفتم بهمن ماه 1351 خیابان جیهون است شماره شناسنامه اش 8601 صادره از تهران است.او در یک خانواده ی شش نفره بدنیا آمده و فرزند آخر خانواده است.دو برادرش در جنگ به شهادت رسیدند و پدرش که اهل طالقان بود در دوران نوجوانی شادمهر به دلیل بیماری سرطان درگذشت.از کودکی با دیدن سازهای موسیقی به این رشته ی هنری علاقه مند شد شادمهر از همان دوران به کارهای سخت و مشکل علاقه ي زيادي داشت .از 10 سالگی ویلن را به عنوان ساز اصلی انتخاب کرد و از همان آغاز فعالیت موسیقی عشق و علاقه خاصی به نوازندگی و ساخت آهنگ داشت.و زیاد به سمت و سوی خوانندگی نمی رفت.مدتها در ستارخان منطقه شهرآرا ساکن بودند و بعد به جردن نقل مکان کردند بعد از اتمام مقطع راهنمایی به هنرستان موسیقی رفت و در سال 67 از هنرستان موسیقی به اتفاق یک گروه به واحد موسیقی صدا و سیما رفت.فواد حجازی هم جزء آن گروه بود.در همانجا بود که با خشایار اعتمادی و علیرضا عصار آشنا شد.اولین ترانه ای که خواند((معبود))بود و ((بهار من))اولین کاست مستقل او.هیچ گاه نتوانست در ایران مجوز کنسرت بگیرد اما فروش کاست ((دهاتی))او بسیار بالا بود.خودش تا زمانی که از ایران برود از میان ترانه هایی که خوانده بود((هزار و یکشب)) ((یاس))و((دلخوشی)) را بیشتر دوست داشت و ترانه((آدم فروش))او را نیلوفر لاری پور و فرزاد حسنی سروده اند.هم اکنون او يكي از محبوب ترین خواننده هاي موسیقی پاپ به شمار ميرود.شادمهر به شمال کشور علاقه خاصی دارد. او بسیار محتاط و محافظه کار است وی بعد از انقلاب اولین خواننده ای بود که در سینما هم به عنوان بازیگر حضور پیدا کرد.تا قبل از اینکه بازیگر شود شاید ماهی یکبار به سینما می رفت و معتقد بود بازیگری کار دشواری نیست. می گویند برای بازی در فیلم ((شب برهنه)) سعید سهیلی حدود 20 میلیون تومان دستمزد گرفت.هرگز در زمینه موسیقی از استادی بهره نگرفت بیش از اندازه به مادرش علاقه دارد و خیلی اصرار داشت که مادر با او به آن سوی مرزها برود اما مادرش نپذیرفت.شادمهر ورزش را دوست دارد و در عرصه ورزشهای اسکی روی آب و شمشیربازی مدتها فعالیت می کرد.جودو و تکواندو هم مدتی ورزش حرفه ای او به شمار میرفتند.در دوران مدرسه هم مرتب فوتبال بازی می کرد و تا قبل از رفتن عضو ثابت تیم فوتبال هنرمندان بود.برادرزاده اش هومن هم خواننده است چندي پيش با عرشیا خواننده موسیقی پاپ رابطه اش شكر آب شد و می گویند آدم فروش را برای او خوانده. اردیبهشت سال 80 شادمهر تصمیم گرفت از ایران به کانادا برودو به دلیل اینکه نواختن اکثر سازها رااز سنتو و گیتار گرفته تا پیانو و ویلن و ...را بلد است توانست جایگاه ویژه ای در موسیقی ایران چه در اینجا و چه در خارج بدست آورد ولی همیشه میگوید که روزی برمیگردد و دلش برای ایران خیلی تنگ شده است.بعد از رفتنش شایعات زیادی درباره او گفته شد.از جمله اینکه زندانی شده-به بیماری روانی دچارگشته و...ولی همه اینها شایعه ای بیش او بعد از مدتی اقامت در کانادا کلاسهای آموزش گیتار و ویلن راه انداخت و اواسط سال 82 توانست یک آپارتمان در کانادا بخرد و با اجاره نشینی خداحافظی کندو آخرین جمله ای که در این زندگی نامه میتوان از شادمهر گفت این است که در سال 80 ((جان واردادرسن))خبرنگار بخش خارجی واشنگتن پست پس از دیدار از ایران مطلبی نوشت که با این جمله آغاز می شد:ایران اسلحه جدیدی در مقابل غرب به کار گرفته است "شادمهر عقیلی".البته این حرف خبرنگار خارجی بیش از حد اغراق آمیز است ولی نمیتوان گفت که خیلی هم از حقیقت به دور است.

daniyal بازدید : 26 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)
زندگی نامه ی مایکل جکسون زندگی نامه ی مایکل جکسون: مایکل جوزف جکسون (زادهٔ ۲۹ اوت ۱۹۵۸، درگذشتهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹) موسیقیدان، بازرگان، خواننده، ترانه نويس، رقصنده، بازيگر، طراح رقص، شاعر و فعال حقوق بشر آمریکایی و موفق‌ترین سرگرمی ساز به شمار می‌آید.او هفتمین فرزند خانوادهٔ معروف جکسون است و فعالیت حرفه‌ای خود را در عرصهٔ موسیقی هاپ، پاپ و آر اند بی معاصر را تحت تاثیر قرار داده‌است.نام جکسون به عنوان خیر خواه‌ترین هنرماز سن ۶ سالگی (۱۳۴۳ ه.ش) و به عنوان یکی از اعضای گروه جکسون فایو آغاز نمود و در حالی که هنوز عضوی از گروه بود، در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰ ه.ش) کار خود را به عنوان یک تک‌خوان شروع کرد. او را «سلطان پاپ» می‌نامند. آلبوم «تریلر» او که در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱ ه.ش) منتشر شد، پرفروش‌ترین آلبوم موسیقی جهان است. علاوه بر آن ۴ آلبوم دیگر استودیویی او جزء پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی جهان هستند: «غیر معمول» (۱۳۵۸)، «بـد» (۱۳۶۶)، «خطرناک» (۱۳۷۰)، «تاریخ» (۱۳۷۴).[در دههٔ هشتاد میلادی، او به عنوان برترین نماد موسیقی از طرف جرج هربرت واکر بوش و اولین سرگرمی ساز آمریکایی-آفریقایی‌تبار شناخته شد که موج قدرتمند و ساختار شکن عمیقی را بنیانگذاری نمود. آغاز این موج از شبکهٔ ام‌تی‌وی بود. محبوبیت موزیک ویدئوهای او مانند «بیلی جین»، «بزن به چاک» و «تریلر»، باعث تحول ساختار موزیک ویدئو به صورت یک ساختار هنری و ابزار تبلیغاتی شد و شبکهٔ تازه تاسیس ام‌تی‌وی را به شهرت رساند. جکسون با اجراهای روی صحنه و موزیک ویدیوهایش، حرکات تکنیکی پیچیدهٔ رقص، مانند روبات و مون‌واک را به شهرت رساند. شیوهٔ منحصر به فرد او در موسیقی و سبک رقص و آوازش، تعداد بیشماری از هنرمندان هیپ ند در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده‌است. او ۳ بار نامزد دریافت جایزهٔ صلح نوبل بوده و همچنین توسط بنیاد و تک آهنگ‌های خیریهٔ خود، و پشتیبانی از ۳۹ جنبش خیرخواهانه، رقمی بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار برای اهداف خیریه وقف و یا جمع آوری کرد.[۳] با این وجود ابعاد دیگر زندگی شخصی او، همچون ظاهر در حال تغییر و رفتارش، سبب ایجاد جنجال‌های غرض ورزانه‌ای شد که به چهرهٔ مردمی او صدمه زد. او در سال ۱۹۹۳ متهم به سوء استفادهٔ جنسی از کودکان شد. هیچ شواهدی بر علیه جکسون موجود نبود. این شکایت و دادگاه به کار وی لطمه زد. سرانجام تیم مشاوران و وکلای جکسون تصمیم گرفتند که به پیشنهاد توافق مالی خارج از دادگاه جواب مثبت دهند. پس از آن او دوبار ازدواج کرد، پدر سه فرزند شد و تمام این‌ها جنجال بیشتری ایجاد نمود. در سال ۲۰۰۵ جکسون به دلیل اتهامات بیشتری مربوط به سوء استفادهٔ جنسی و چند اتهام دیگر متهم و سپس تبرئه شد.در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ (‎۴ تیر ۱۳۸۸)، جکسون بر اثر ایست قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت.[۴] مرگ او توسط پزشکی قانونی لس آنجلس، «قتل» معرفی شد. در آن زمان او در حال آماده شدن و تمرین برای یک مجموعه ۵۰ تایی از کنسرت‌ها به نام «این است» که قرار بود در لندن برگزار شود، بود. درگذشت او باعث غلیان و خروش ناگهانی احساسات جهانی و لبریز سوگ فراوانی در سراسر دنیا شد. مراسم یاد بود جهانی او که در سراسر دنیا تحت پوشش قرار گرفت توسط یک میلیارد انسان از سراسر دنیا نظاره شد. باراک اوباما نیز این مراسم را به صورت زنده تماشا کرده‌است. در مارس ۲۰۱۰، قراردادی رکورد شکن به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار، توسط شرکت سونی بین شرکت و بنیاد جکسون به امضا رسید. طبق این قرارداد حق پخش آثار او تا سال ۲۰۱۷ برای سونی افزایش یافته و انتشار ۷ آلبوم جدید در طی ده سال در فهرست انتشار قرار گرفته است.او جزو تعداد معدودی از هنرمندان است که برای بار دوم به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافته‌است. از دستاوردهای دیگر او می‌توان به ثبت رکوردهای بی‌شمار در فهرست «رکوردهای جهانی گینس»، از جمله عنوان «موفق‌ترین سرگرمی‌ساز تاریخ و جهان»، ۱۸ جایزهٔ گرمی (شامل جایزه‌ی «اسطوره گرمی» که تعداد انگشت شماری از هنرمندان آن را دریافت کرده‌اند و جایزه‌ی «یک عمر موفقیت هنری») ، دارا بودن ۱۳ تک آهنگ شمارهٔ یک -به عنوان تک‌خوان و بیشتر از هر هنرمند مرد دیگری از زمان پایه گذاری جدول صد اثر برتر-، ۲۶ جایزه‌ی جوایز موسیقی آمریکا -بیشتر از هر هنرمند دیگری- شامل «هنرمند قرن» و فروش بین ۷۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد نسخه از آثارش در سراسر جهان اشاره کرد. در صنعت موسیقی جایزه‌ای نمانده که جکسون به خانه نبرده باشد. تعداد جوایز جکسون در طول عمرش به ۳۹۲ عدد می‌رسد. هیچ کس به اندازهٔ او نتوانسته این مقدار جایزه را دریافت کند.همچنین او یک تاجر بسیار زیرک است. بسیاری او را یک نابغه در تجارت توصیف کرده‌اند و هیچ هنرمندی از نظر وسعت توانایی کنترل امور مالی و تجاری با او قابل مقایسه نیست. ۵۰ درصد انتشارات سونی/ای‌تی‌وی متعلق به جکسون است. انتشاراتی که به گفته‌ی تحلیل گران میلیاردها دلار ارزش دارد. این انتشارات هم‌اکنون دومین کمپانی قدرتمند حق نشر موسیقی در جهان است که حق انتشار بیش از ۷۵۰ هزار ترانه از هنرمندانی همچون الویس پریسلی، لیدی گاگا، امینم، انریکه ایگلسیاس، شکیرا، ایکان، تیلور سویفت، بیانسه و بیتلز‌ در آن قرار دارد.تقریبا چهار دهه‌ است که کنکاش‌های بسیار موشکافانه در زندگی خصوصی جکسون همراه با دوران فعالیت درخشانش، او را جزئی از فرهنگ عامهٔ مردم جهان کرده‌است. او بعد از حضرت مسیح(ع) مشهورترین انسانی است که در جهان زندگی کرده‌است.خانهٔ دوران کودکی جکسون در شهر گری، ایالت ایندیانامایکل جوزف جکسون در تاریخ ۲۹ آگوست ۱۹۵۸، در شهر گری در ایالت ایندیانا (شهرکی صنعتی در نزدیکی شهر شیکاگو، ایلینویز) در خانواده‌ای از طبقهٔ کارگر متولد شد.او پسر جوزف والتر جو و کاترین اسکروز استر، هفتمین فرزند از ده فرزند بود. خواهران و برادران او ربی، جکی، تیتو، جرمین، لاتویا، مارلون، رندی و جنت هستند. جوزف جکسون در استخدام معدن آهن بود ولی اغلب با برادرش لوتر در یک گروه موسیقی آر اند بی به نام فالکونز به اجرا می‌پرداخت. مادر مذهبی جکسون، فرزندانش را با باورهای شاهدان یهوه (فرقه‌ای مسیحی) تربیت کرد.جکسون از اوایل دوران خردسالی مورد رفتار تند پدرش قرار داشت. او کار بی وقفه، شلاق و کلمات رکیک را تحمل می‌کرد. این سوء استفاده‌ها، زندگی او را در بزرگسالی تحت شعاع قرار داد. در نتیجهٔ یک جر و بحث که بعدها برادرش مارلون به آن اشاره کرد جوزف، مایکل را از یک پا، سر و ته در هوا نگه داشت و بارها و بارها با مشت به کمر و پشت او کوبید.[۸] جوزف اغلب مچ گیری می‌کرد و یا فرزندان پسر را به دیوار فشار می‌داد. یک شب وقتی جکسون خواب بود، پدرش جوزف از بیرون خود را به پنجرهٔ اتاق خواب او رساند و در حالی که ماسک ترسناکی بر چهره داشت با جیغ و فریاد وارد اتاق شد.[۸] جوزف گفت که می‌خواسته به فرزندانش یاد بدهد که هنگام خواب پنجرهٔ اتاق خوابشان را باز نگذارند. اما تا سال‌ها بعد از آن، کابوسهای دزدیده شدن از اتاق خواب، جکسون را رها نکرد.جکسون در مصاحبه‌ای با اپرا وینفری در سال ۱۹۹۳، برای اولین بار آشکارا در باره ی دوران کودکی‌اش سخن گفت. او گفت که در کودکی اغلب از تنهایی می‌گریست و گاهی اوقات با دیدن پدرش بیمار می‌شد یا حالت تهوع به او دست می‌داد. در مصاحبهٔ بسیار معروف دیگری به نام زندگی با مایکل جکسون در سال ۲۰۰۳، او در حالی که درباره ی کتک خوردن دوران کودکی‌اش صحبت می‌کرد چهرهٔ خود را با دست‌هایش پوشاند و گریست. او با یاد آوری پدرش که با کمربندی در دست روی صندلی می‌نشست و او و برادرانش را تمرین می‌داد، گفت : «اگه کارتو درست انجام نمی‌دادی، اون اشکتو در می‌آورد، واقعاً حالتو می‌گرفت.»جکسون خیلی زود استعدادش را در موسیقی بروز داد، او در سن پنج سالگی در حضور همکلاسی‌ها و حضار دیگر به مناسبت کریسمس اجرا می‌کرد. در سال ۱۹۶۴ جکسون و مارلون به عنوان نوازندگان پس زمینه، با نواختن کونگا و تمبورین، به گروه برادران جکسون (گروهی که توسط برادرانش جکی، تیتو و جرمین تشکیل شده بود) پیوستند. پس از آن جکسون شروع به خواندن در پس زمینه و رقصیدن کرد؛ در سن هشت سالگی، او و جرمین در جایگاه خواننده‌های اصلی گروه قرار گرفتند و نام گروه را به جکسون ۵ تغییر دادند.گروه از ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ در سطح وسیعی از منطقهٔ ایالت‌های غرب میانه آمریکا (به انگلیسی: Midwest) به اجرای برنامه پرداخت. گروه مکرراً در کلوب‌های شبانهٔ سیاهپوستان و کلوپ‌های کوچکی که چیتلین سرکت (به انگلیسی: chitlin' circuit) نامیده می‌شدند به اجرا پرداخت، جایی که برنامهٔ آن‌ها اغلب مقدمه‌ای برای شروع استریپ تیزها و نمایش‌های مربوط به بزرگسالان بود. در سال ۱۹۶۶، آن‌ها در مسابقهٔ استعدادهای مهم محلی، به رهبری مایکل با اجرای آهنگ‌های برتر موتاون و آهنگ «تو رو به دست آوردم-حس خوبی دارم» اثر جیمز براون، به مقام اول دست یافتند.جکسون فایو در سال ۱۹۶۷ چندین آهنگ از جمله «پسر بزرگ»را برای شرکت نشر استیل تاون ضبط کرد و در سال ۱۹۶۸ با موتاون رکوردز قرارداد بست.بعدها مجلهٔ رولینگ استون مایکل جوان را «یک نابغه با استعدادهای احاطه گر در موسیقی» توصیف نمود و اشاره کرد که بعد از اینکه مایکل با برادرانش شروع به خواندن و رقصیدن کرد به سرعت به عنوان ستون اصلی گروه و خوانندهٔ رهبر ظاهر شد. با وجود اینکه مایکل با صدای زیر یک کودک می‌خواند، اما مثل یک رقصندهٔ بزرگسال حرفه‌ای می‌رقصید و سبک خواندنش انعکاسی از سبک موسیقی آر اند بی و گوسپل و همچنین هنرمندانی چون سم کوک، جیمز براون، ری چارلز و استیوی واندر بود.گروه با چهار تک‌آهنگ اولش : «می خواهم برگردی»، «عشقی که حفظ می‌کنی»[۱۵]، «اِی بی سی»[ «آنجا خواهم بود»؛ که در جدول ۱۰۰ آهنگ برتر شمارهٔ یک شدند؛ رکوردی برای خود ثبت کرد. در سال‌های اول حضور جکسون فایو در موتاون، روابط عمومی این شرکت ادعا نمود که جکسون ۹ ساله‌است (دو سال کوچکتر از سن واقعی‌اش) تا در نظر مخاطب عام، با مزه‌تر جلوه کند و مردم با او بهتر ارتباط برقرار کنند. جکسون از سال ۱۹۷۲ در کل چهار آلبوم استودیویی سولو (انفرادی) با موتاون منتشر کرد، که «باید آنجا باشم»[۱۸] و «بن» در میان آن‌ها هستند. این کارها به عنوان قسمتی از قرارداد جکسون فایو با موتاون منتشر شدند http://up.333.ir/images/jytrkeffphhvbqlpnud.png
daniyal بازدید : 98 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)
- اسم اصلی « شهرام صولتی »، « ابراهیم » می باشد. - اسم اصلی « شهره صولتی » ، « فاطمه » می باشد. - اسم اصلی « شاهرخ صولتی » که در نیویورک زندگی می کند ، « حسن » می باشد. - اسم اصلی « بیژن صولتی » که در ایران زندگی می کند ، « عباس » می باشد. - « شهرام صولتی » 11 ماه از « شهره صولتی » بزرگتر است ! - « شهرام صولتی » 2 پسر به نام های « علی » و « شهداد » ( به ترتیب سن ) ( با اختلاف سنی 6 سال ) دارد و دختر ندارد. - « شهره صولتی » تنها یک دختر به نام « طناز » دارد. - « شهرام صولتی » تا به حال 2 باز ازدواج کرده است که همسر دوم او « آزیتا » دختر « جمیله » معروف بوده است که « شهرام صولتی » از او نیز جدا شده است ! و فعلا مجرد است و با دو پسرش زندگی می کند اما او قصد ازدواج سوم را هم دارد !! - « شهره صولتی » تنها یک بار ازدواج کرده است و نام همسر او « خسرو نایبی » بود که این ازدواج منجر به طلاق شد و هم اکنون « شهره صولتی » مجرد است و با تنها دخترش زندگی می کند و اصلا هم قصد ازدواج ندارد ! - « شهره صولتی » چند سال زودتر از « شهرام صولتی » به آمریکا آمد. - « شهرام صولتی » حدود 12-13 سال است که با « شهرام شب پره » قهر است !! گویا اختلاف آنها از یک کنسرت مشترک در آمریکا شروع شده است. - بر خلاف « شهرام صولتی » ، « شهره صولتی » با « شهرام شب پره » رابطه بسیار خوبی دارد و چند آهنگ دو صدایی با هم اجرا کرده اند !! - « شهرام صولتی » اولین کسی بود که با کمپانی « نوا مدیا » کار کرد.« هیچستان » و « حالیته » دو آلبومی بودند که « شهرام صولتی » با این کمپانی تا به حال کار کرده است. - تا به امروز « شهرام صولتی » عمل جراحی زیبایی انجام نداده است ولی « شهره صولتی » تنها لب خود را کمی بزرگ کرده است !

daniyal بازدید : 33 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)
گوگوش در 18بهمن 1331هجری مطابق با7فوریه1951میلادی در منزلی واقع در خیابان سرچشمه تهران به دنیا امده است.نام فائقه را براساس نام مادرش يعني فائزه انتخاب کرده اند0اواولین فرزندخانواده بودودارای یک برادر به نام فریدون بود که یک سال وهشت ماه از گوگوش کوچکتر بود0که در سن 24سالگی فوت کردوگوگوش 2سال داشت که پدر ومادرش از هم جداشدندوبه بدبختی های این دخترخردسال افزوده گردید۰گوگوش نام کمیابی است ویک نام(ارمنی یا تاجیکی)است که نام مرد است0پدر او صابرآتشین اهل سراب بود0در سن 12سالگی یک مردپاکستانی خوب به نام عبدالغفورآهنگی برایش ساخت به نام(آی خانم کجا میروی)ترانه بعدی او به نام شهرزاد قصه گو که آهنگساز آن حسن شماعی زاده بودراخواند0او هنوز کوچک بود که وسه سال داشت كه پا به عرصه موسیقی گذاشت واو یکی از محبوبترین خواننده ایرانی است ودر تاجیکستان افغانستان،پاکستان طرفداران زیادی دارد0وبه او لقب *شاه ماهی موسیقی ایران* داده اند0گوگوش دارای یک فرزند به نام کامبیز است که فرزند او نیز راه مادر را دنبال کرده است ودر لسانجلس به صنعت موسیقی می پردازد0گوگوش تا سال 1379 در ایران بود ودر سال1379(2000میلادی)به امریکا رفت وپس از بیست سال دوباره خواند0گوگوش سه بارازدواج کرده است همسر اول اومحمود قربانی پدر کامبیز است وهمسر دوم او بهروز وثوقی بازیگر ماهر قدیمی ایران است وهمسرسوم اومسعود کیمیایی کارگردان مشهور ایرانی است که کلا از این سه ازدواج یک فرزند به نام کامبیز دارد گوگوش دارای مدرک تحصیلی متوسطه است او فعالیت هنری خود را با عملیات آکروباسی درسال 1334آغاز کرد ودرسال 1338فعالیت هنری خود را به گونه ی دیگری به صورت خوانندگی اغاز کرد0شروع فعالیت اودرسینما به سال1339بابازی درفیلم بیم وامید برمی گردد0گوگوش درسال1971دربرج ایفل یک ماه خواند0گوگوش200ترانه خواندو29فیلم بازی کرد0اوبه خاطربازی در فیلم بی تا جایزه ی سپاس گرفت که درآن زمان آن جایزه ارزش زیادی داشت مثل اسکار امروزی گوگوش قرار بود درسال1379در فیلم همسرش بازی کند که بامخالفت وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی مواجه شد0لازم به ذکراست که گوگوش در سن 3سالگی دوبرابر ونیم پدرش حقوق می گرفت به طوریکه درسن3سالگی نان آور خانه بود0گوگوش وپدرش باهم درفیلم های آسمون بی ستاره و حسین کرد وفرشته فراری وگنج ورنج وشب فرشتگان بازی کرده اند0بیشترین فیلم رادرسال1346 تولید کرده است اما محبوترین کارهای اواز53به بعد است0 مشخصات کامل: نام:فائقه نام خانوادگی:آتشین سن:54 محل تولد:تهران-خیابان سرچشمه(جنوب تهران) اصالت:آذربایجانی نام پدر:صابرآتشین(بازیگر سینما) نام مادر:فائزه(خانه دار) نام برادر:فریدون نام فرزند:کامبیز نام همسران: محمود قربانی(پدر کامبیز) بهروزوثوقی(بازیگر) مسعود کیمیایی(کارگردان) تخلص:گوگوش ترانه های ماندگار:مخلوق/پل/باورکن/کویر/پیش کش/فاصله/غریب اشنا/خوابم یا بیدار/و... اشاره کرد0 فیلم شناسی:(براساس سال تولید فیلم) (1)بيم واميد:گوگوش-محسن مهدوی-غلامحسین مفیدی-(1339) (2)فرشته فراری:گوگوش-احمد فهمی-صابرآتشین-احمد قدکچیان-(1339) (3)پرتگاه مخوف:گوگوش-جلال-حیدر صارمی-دلیله نمازی-(1342) (4)شیطون بلا:گوگوش-همایون-دلیله نمازی-داریوش طلایی-(1344) (5)حسین کرد:گوگوش-ناصرملک مطیعی-منوچهرنوذری-نادره-منوچهروثوق-صابرآتشین-ظهوری-(1345) (6)فیل وفنجان:گوگوش-همایون-دلیله نمازی-(1345) (7)گدایان تهران:گوگوش-فردین-ایمانوردی-ظهوری-همایون-پوران-سپهرنیا-(1345) (8)دروازه تقدیر:گوگوش-فروزان-همایون-لیلافروهر-ایران قادری-ایرج رستمی-(1346) (9)چهارخواهر:گوگوش-شهلا-لیلا فروهر-شهین-(1346) (10)گنج ورنج:گوگوش-شهین-صابرآتشین-(1346) (11)در جستجوی تبهکاران:گوگوش-علی آزاد-محمد فرزین(1346) (12)ستاره هفت آسمون:گوگوش(1347) (13)سه دیوانه:گوگوش-سپهرنیا-رئوفی-جهانگیرفروهر-(1347) (14)شب فرشتگان:گوگوش-کتایون-گیل-نادره-صابرآتشین-(1347) (15)گناه زیبایی:گوگوش-علی آزاد-اسدالله یکتا-لیلافروهر-(1348) (16)طلوع:گوگوش-جمشید مشایخی-فخری خروش-(1349) (17)جنجال عروسی:گوگوش-رئوفی-مرتضی احمدی-گیتی فروهر-(1349) (18)پنجره:گوگوش-بهروزوثوقی-توران-جهانگیر فروهر-(1349) (19)احساس داغ:گوگوش-ایرج رستمی-اسد الله یکتا-(1350) (20)قصاص:گوگوش-ملک مطیعی-پوری بنایی-فیروزه-(1350) (21)آسمون بی ستاره:گوگوش-منوچهروثوق-جمشید مشایخی-صابر آتشین-سپهرنیا-(1350) (22)بی تا:گوگوش-(1351) (23)ممل آمریکایی:گوگوش-بهروزوثوق-نادره-(1353) (24)شب غریبانه:گوگوش-شهرام شب پره-آرمان-جلال-(1354) (25)همسفر:گوگوش-بهروزوثوقی-نادره-جمشید مشایخی-(1354) (26)ماه عسل:گوگوش-بهروزوثوق-نادره-جمشید مشایخی-(1355) (27)نازنین:گوگوش(1355) (28)درامتدادشب:گوگوش-سعید کنگرانی(1356) (29)امشب اشکی می ریزد:گوگوش(1357) فيلم شناسي صابرآتشين: (1)آسمون بی ستاره (2)کمربند زرین (3)کاسب های محل (4)عمو سبزی فروش (5)امیرارسلان نامدار (6)حسن کرد (7)آلیش دختر کولی (8)نیرنگ دختران (9)فرشته فراری (10)گنج ورنج (11)شب فرشتگان -----------------------------------------بياد گوگوش:----------------- ------------------------------- برای خواب معصومانه ی عشق کمک کن بستری از گل بسازیم برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم ----------------------------- کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم ---------------------------- بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن ----------------------------- تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست که از ایل و تبار عاشقایی ----------------------------- تو رو می شناسم ای سر در گریبون غریبگی نکن با هق هق من تن شکستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من ----------------------------- بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن ------------------------------ به دنبال کدوم حرف و کلامی سکوتت گفتن تمام حرف هاست تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت قلب عاشق های دنیاست ------------------------------ تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشید و به دست من سپردی ------------------------------- بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن ------------------------------ کمک کن جاده های مه گرفته منه مسافر و از تو نگیرن کمک کن تا کبوترهای خسته روی یخ بستگی شاخه نمی رن --------------------------------- کمک کن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم ------------------------------ بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

daniyal بازدید : 23 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)
فائقه آتشین معروف به گوگوش، خواننده و هنرپیشه ایرانی در ۱۵ اردیبهشت سال 1328 در خیابان سرچشمه در جنوب تهران زاده شد. پدر و مادر او از ایرانیانی بودند که تبارشان به جمهوری آذربایجان امروزی می‌رسید. هنگامی که ۲ ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند. گوگوش نامی ارمنی برای پسران است که در کودکی، دایه ارمنی‌اش، فائقه را با این نام صدا می‌کرد که بعدها این نام را به عنوان نام هنری‌اش برگزید. [1] زندگی خصوصی گوگوش با فراز و نشیب‌ و تراژدی‌های فراوانی همراه بود و ازدواج‌ها و روابط ناموفقی برای او به همراه داشت. گوگوش فرزندی به نام کامبیز از شوهر اولش محمود قربانی دارد که هم‌اکنون در لس‌آنجلس به صنعت موسیقی می‌پردازد. گوگوش بعد از بیست و یک سال سکوت و زندگی منزویانه در ایران، در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) با خروج از ایران دوباره فعالیت هنری خود را با آلبوم زرتشت که بخشی از آن در ایران (به صورت مخفیانه) ضبط و در کانادا تکمیل و پخش شد را آغاز کرد و به انجام سری کنسرتهای بازگشت پرداخت که با استقبال بی نظیر ایرانیان و فارسی زبانان خارج از ایران مواجه شد. وی هم اکنون در شهر لوس آنجلس در آمریکا زندگی می‌کند و هنوز به ادامه این فعالیت‌های هنری می‌پردازد. وی در سال ۲۰۰۴ آلبوم آخرین خبر و در سال ۲۰۰۵ آلبوم مانیفست را ضبط و پخش کرد که مورد استقبال شدید دوستاداران وی قرار گرفت. وی همچنین به تازگی یکی از آهنگهای آلبوم جدیدش بنام "آبی"را نیز در اختیار دوست داران قرار داده است. و بعد از ۲ سال سکوت مجدد در امریکا کنسرت سال ۲۰۰۵ خود که تور امریکا بود اغاز کرد که در تاریخ ۱۷ سپتامبر در فروم لوس انجلس اغاز کرد

daniyal بازدید : 35 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (0)
شهرام در اوایل دهه ۶۰ میلادی و هنگامی که تنها ۱۳ سال داشت، فعالیت موسیقی خود را به عنوان نوازنده ساز درامز آغاز کرد پس از آن در اوایل دهه ۶۰ میلادی و در ۱۷ سالگی گروه «شورشیان» را به همراه ابراهیم حامدی (ابی) و سیاوش قمیشی تشکیل داد. او تاکنون با خوانندگان مشهوری همچون گوگوش، لیلا فروهر و شهره و ناهید همکاری داشته و علاوه بر ارائه آلبوم‌های بسیار، خوانندگانی را نیز شناسایی و به موسیقی پاپ ایران معرفی کرده‌است. شهرام شب‌پره در تبلیغات و وب‌گاه رسمی‌اش، خود را پادشاه موسیقی پاپ فارسی-ایرانی (King of Persi شهرام شبپره خواننده، آهنگ ساز و بازیگر ایرانی در ۱۶ اسفند ۱۳۲۶ در تهران بدنیا آمد. شهرام شبپره از پیشگامان موسیقی پاپ و راک اند رول در ایران است. او کار حرفه ای خود را به عنوان خواننده از تابستان ۱۳۴۳ در متل قو در شمال ایران با بازسازی و اجرای کاری از گروه بیتل ها آغاز کرد. شهرام قبل از انقلاب از ایران مهاجرت کرده و در لس آنجلس زندگی می کند و تاکنون بیش از ۲۰ آلبوم از آثار خود منتشر کرده است. شهرام شهرام شبپره در اوایل دهه ۶۰ میلادی و هنگامی که تنها ۱۳ سال داشت، فعالیت موسیقی خود را به عنوان نوازنده ساز درام آغاز کرد. در اوایل دهه ۶۰ میلادی و در سن ۱۷ سالگی گروه "شورشیان" را به همراه ابراهیم حامدی "ابی" و سیاوش قمیشی تشکیل داد. او تاکنون با خوانندگان مشهوری همچون گوگوش، ابی، لیلا فروهر و شهره همکاری داشته و علاوه بر ارائه آلبوم های بسیار، خوانندگانی همچون اندی و سیاوش شمس را نیز شناسایی و به جامعه هنری ایران معرفی کرده است. اهنگ ها : طپش (۲۰۰۸) آتش (۲۰۰۶) دنیا (۲۰۰۱) شهر عشق (۱۹۹۹) قصه (۱۹۹۵) تابستان ۹۴ (۱۹۹۴) تابستان ۹۲ (۱۹۹۲) شاگرد اول (۱۹۹۰) خجالتی (۱۹۸۹) شاپرک (۱۹۸۷) مدرسه (۱۹۸۶) طلسم (۱۹۸۶) هیچ کجا ایران نمی‌شه (۱۹۸۶) دیدار (۱۹۸۰) گرگ و بره (۱۹۸۰) ریتم شب (۱۹۸۰) باغ الفبا (۱۹۸۰) دیار (۱۹۸۰) راک اند رول (؟)

daniyal بازدید : 21 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (1)
تصویر زیبا از منصور خواننده در کنار همسرش سوگل را تماشا می کنید. تگ هاي مطلب:http://www.1dar1.com/
daniyal بازدید : 29 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
طی دهه ی اخير ٬ منصور از يک خواننده ی گمنام به يک شخصيت بين المللی تبديل شده است ٬ بطوری که فهرستی از بهترين آلبوم های موسيقی را در کارنامه ی خود ثبت کرده است CD وآلبوم "فراری" که ويژگي اصلی آن مفهوم مثبت ترانه ها و موسيقی ساده و روان قطعات می باشد ٬ به عنوان پنجمين کار منصور با شرکت ترانه وهشتمين کار منصور در مجموع است که احتمالا در اوايل سال 2005 ميلادیبه بازار خواهد آمد. هرچند منصور آثار خود را خارج از ايران ضبظ ميکند و فروش آثار در ايران غير قانونی می باشد ٬ ولی وی در ايران نيز به عنوان يکی از مشهورترين هنرمندان ايرانی مطرح است. جدا از فروش ميليونی آثار منصور و استقبال کم نظيری که از کنسرت های منصور در سراسر جهان ميشود ٬ موسيقی وی به بخشی جدا ناشدنی از زندگی ايرانيها تبديل شده است. آهنگ "ديوونه" ی منصور به طور ويژه ای در استاديوم های فوتبال در ايران مشهور شده است ٬ هزاران فوتبال دوست ٬ هنگامی که اشتباهی از يکی از بازيکنان يا داور سر ميزند ٬ با فرياد "ديوونه ٬ ديوونه" به دسته جمعی اين آهنگ را ميخوانند. و همچنين قطعاتی از برخی ديگر از آثار مشهور منصور مانند "فقط بخاطر تو" و "عزيز دلمی" هر از گاهی در فيلم های ايرانی به گوش ميرسد. منصور در تهران به دنيا آمد و سپس در سن 13 سالگی وارد خاک آمريکا شد. وی در سنين نوجوانی هرگاه فرصتی می يافت در مدرسه و مهمانی ها به خواندن میپرداخت. منصور درمورد عشق و علاقه ی خود نسبت به موسيقی سنتی ايران ميگويد : (( هنگاهی که جوانتر بودم هميشه تحت تاثير ملوديهای سنتی ايران آواز ميخواندم. )) پس از اتمام دوران دبيرستان منصور به عنوان همخوان روی صحنه و در استوديوهای ضبط موسيقی به کار پرداخت. پس از گذشت مدتی تا منصور با روند کار در استوديو ضبط موسيقی آشناتر شد ٬ يکی از موسيقيدانانی را که از قبل با او سابقه ی همکاری داشت را به منظور تنظيم آهنگها در پروژه شخصی خود به استخدام درآورد. منصور ضبط اولين آلبوم خود را با سرمايه ی شخصی حاصل از درآمد فروشگاه موبايل متعلق به خود ٬ در سال 1991 آغاز کرد. منصور در اين باره ميگويد : (( من عاشق موسيقی هستم اما در عين حال از هيجان حاصل از دنيای خريد و فروش نيز لذت ميبرم. )) پروژه ی منصور 3 سال برای کامل شدن طول کشيد زيرا منصور اصرار داشت از بهترين امکانات و روش ها برای ضبط کارهايش استفاده کند در اين مدت منصور تحت آموزش استادان آواز ٬ تکنيک آوازش را بهبود بخشيد. اولين آلبوم منصور به نام August 1994 در سرانجام فرفره های بی باد" توسط شرکت کلتکس به بازار آمد.منصور با چشيدن طعم موفقيت ٬ در عرض 4 سال 3 آلبوم ديگر نيز به بازار داد : "تصوير آخر" ٬ "دريچه" و "قايق کاغذی". همان طور که کم کم بر طرفداران منصور اضافه می شد ٬ يک فيلم ساز مستقل ايرانی به نام "بابک شکريان" در سال 1999 از منصور برای بازی در فيلم "آمريکای زيبا" دعوت کرد. بازی در اين فيلم هم زمان با ضبط پنجمين آلبوم منصور بود ٬ اما با اين حال منصور اشتياق زيادی برای تجربه ی بازيگری داشت. تجربه ی کارهای مختلف باعث افزايش خلاقيت منصور شد ; درنتيجه منصور در آلبوم "فقط بخاطر تو" اولين آهنگ خود را ساخت. منصور در مورد احساساتی که باعث شد وی به آهنگ سازی بپردازد ميگويد : (( قطعه ی خاصی از اين آلبوم بيان علاقه ی شخصی من به موسيقی است ٬ آن چيزی که از بچگی در مورد موسيقی در قلبم احساس ميکردم ٬ اگرچه ساختار اصلی موسيقی مرا موسيقی پاپ تشکيل ميدهد ٬ اما به موسيقی سنتی ايران نيز علاقه ی زيادی دارم. )) وقتی آلبوم "فقط بخاطر تو" در March 2000 به بازار آمد ٬ منصور که قسمت عمده ی سرمايه گذاری آلبوم را خودش انجام داده بود ٬ مضطرب و نگران بود ; اما اين آلبوم خيلی سريع به بهترين اثر منصور تا آن زمان تبديل شد که فروشی ميليونی داشت ( البته گزارش ها ی مربوط به فروش اين آلبوم ٬ قابل اعتماد نيست زيرا در بسياری موارد تکثير به صورت غير مجاز بوده ) آهنگ های اين آلبوم همراه با ويدئوها ی آن به عنوان يک موفقيت قابل توجه ٬ پلی ميان ايرانيان داخل و خارج کشور ايجاد کرد. آهنگ "فقط بخاطر تو" به عنوان وجه اشتراک تمام ايرانيها در سراسر دنيا و احتمالا به محبوب ترين آهنگ ايرانی در طی 2 دهه ی اخير تبديل شد. اين آهنگ در همه ی کلوپ های شبانه ٬ پارتی ها ٬ تلويزيون ها و ايستگاههای راديويی شنيده ميشد. در آن زمان "فقط بخاطر تو" آنقدر همه گير شد که تقريبا به عنوان يک سرود ملی درآمد. اما خود منصور اظهار دارد که گاهی آهنگهای مورد علاقه ی خودش مورد توجه مردم قرار نميگيرد ; مانند آهنگ "انتظار" که منصور شخصا علاقه ی خاصی به آن دارد. ششمين آلبوم منصور به بازار آمد December 2001در آلبوم "زندگی" که سومين همکاری منصور با شرکت ترانه بود. که طرفداران منصور با ديدن قيافه ی جديد او در ويدئوهای آلبوم زندگی ٬ شگفت زده شدند. منصور دراين باره ميگويد : (( من موهايم را بلند کردم زيرا ميخواستم نسبت به ويدئوهای قبلی ظاهر متفاوتی داشته باشم. من به همراه گروهArizona ٬ New Mexico ٬ Texas ٬ موسيقيی که با آنها کار ميکردم به Grand Canyon ٬ Monument Park و White Sands رفتیم تجربه ی بسيار خوبی بود که در همين زمان فيلم "آمريکای زيبا" در چندين فستيوال فيلم در Berlin ٬ Marrakech ٬ Gothenburg و Los Angeles به نمایش در آمد و از طرف منتقدان مورد ستايش قرار گرفت و چند جايزه به خود تعلق داد ; اين امر باعث شد منصور به شنونده های جديدی در سراسر دنيا معرفی شود. هفتمين آلبوم منصور با نام "ديوونه" ٬ دو آهنگ محبوب ديگر را از منصور معرفی کرد ; يکی "ديوونه" که نام آلبوم جديد او نيز بود و ديگری "عزيز دلمی". به تدريج طرفداران فارسی زبان جديدی از افغانستان ٬ تاجيکستان ٬ بحرين ٬ امارات ٬ قطر ٬ کويت و ترکيه نيز بر طرفداران قبلی منصور اضافه شدند ; درنتيجه منصور به يکی از موفق ترين هنرمندان خاورميانه تبديل شد. زلزله ی ويران کننده ای در جنوب شرقی ايران در December, 26, 2003 رخ داد که بيش از 26 هزار نفر کشته و 9 هزار نفر مجروح بر جای گذاشت. اين زلزله ٬ يکی از مصيبت بارترين بلاهای طبيعی قرن بود. منصور به ياد کسانی که در اين حادثه ی غم انگيز از دست رفتند ٬ ويدئوی جديدی برای نوروز 2004 تهيه کرد به نام "عيدی ندارم". ابتدا قرار بود اين آهنگ فقط در قالب يک ويدئو ارائه شود ٬ اما تقاضای طرفداران تا حدی بود که منصور تصميم گرفت اين آهنگ را به آلبوم آينده ی خود اضافه کند. به دنبال ارائه ی آلبوم "فراری" ٬ منصور اميدوار است که طرفداران خود را از فرهنگ ها و زبان های مختلف افزايش دهد. امروز منصور قسمتی از زندگی ميليون ها ايرانيست. به نظر ميرسد که صدای منصور در هر خانه ای شنيده ميشود. در چنين روزگاری پيام اميدبخش منصور از هر زمان ديگری مهم تر است. منصور به اين حرف گاندی اعتقاد دارد :‌ (( تو بايد همان تغييری باشی که انتظار داری در جهان به وقوع بپيوندد. )) منصور در حال حاضر در لس آنجلس زندگی ميکند ٬ اما بيشتر وقتش به سفر در دور دنيا ميگذرد. گرچه منصور ديگر در ايران زندگی نميکند اما ايران هميشه قسمتی از وجود اوست و هميشه با او خواهد بود
daniyal بازدید : 37 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
هنگام بازدید از نمایشگاه پیانو هرگز مجذوب صحبتهای فروشنده نشوید. درنوشته های قبل راجع به انواع پیانوهای موجود در بازار که شامل پیانو های دیواری، بزرگ (رویال) و دیجیتال بودند، صحبت کردیم. در اینجا در دو قسمت تا آنجا که ممکن است راجع به نحوه تصمیم گیری و فاکتورهای مهم برای انتخاب ساز بحث کنیم. اولین مشکل بزرگترین مشکل برای بسیاری از مردم - بخصوص آنها که برای اولین بار قصد خرید پیانو دارند - آن است که به دلیل سرمایه گذاری قابل توجه ای که می خواهند روی ساز انجام دهند، بیشتر از آنکه به صدا و مکانیک ساز توجه داشته باشند به وضعیت ظاهری آن دقت می کنند. این موضوع کاملآ طبیعی است چرا که شما و اطرافیان بیشتر از آنکه پیانو را در حال نواخته شدن ببینید و صدایش را بشنوند، آنرا در گوشه ای از منزل بعنوان یکی از لوازم خانگی مشاهده می کنند و انتظار دارید علاوه بر گوش، چشم شما هم با دیدن آن لذت ببرد. این موضوع وقتی جدی تر می شود که با پدر یا مادر برای خرید ساز به مغازه یا نمایشگاه پیانو می روید. اگر بودجه کافی در اختیار دارید یقینآ می توانید سازی را انتخاب کنید که نه تنها صدای خوبی داشته باشد بلکه از لحاظ ظاهری نیز انتظار شما و اطرافیان را جلب کند. طبیعی است که زیبایی و آراستگی ظاهری ساز می تواند انگیزه شما برای تمرین بیشتر را موجب شود. اما اگر بودجه کافی در اختیار ندارید؛ به شدت به شما توصیه می شود فریب ظاهر ساز را نخورید و به صدا و ویژگیهای مکانیکی آن دقت کنید. صدای پیانو عمومآ کیفیت صدای پیانو برای افرادی که با این ساز آشنایی بیشتری دارند بعنوان یک شاخص انتخاب مطرح است. این موضوع کاملآ سلیقه ای است، هرچند برخی از سبکهای خاص موسیقی با برخی صداها بیشتر مانوس است. به عنوان مثال هنگامی که می خواهید یک موسیقی آرام و رمانتیک اجرا کنید طبیعتآ صدای نرم و مهربان (Mellow) پیانو بیشتر به دل می نشیند تا یک صدای صاف، شفاف و زنگ دارد. بعنوان یک نظر شخصی هر چقدر صدا از سمت نرمی به سمت تیزی متمایل شود برای ساز محدویت کاربردی بیشتری بوجود می آید. یک صدای بسیار تیز و زنگ دار - شبیه به صدای گیتارهای آکوستیک - بیشتر برای سبکهای نزدیک به راک مناسب است که نوازنده اغلب آکوردهایی را بصورت چند نت سیاه پشت سر هم اجرا میکند. اما با همین نوع صدا اگر بخواهید آرپژ اجرا کنید یا یک نوکتورن از شوپن اجرا کنید نتیجه جالب بدست نخواهد آمد و هرگز آن زیبایی را که در حالت قبل هنگام اجرای موسیقی راک حس می کردید، احساس نخواهید کرد. در واقع موضوع را می توان از این زاویه نگاه کرد که زیبایی یک صدای زنگ در محدوده خاصی کاربرد دارد، اما زیبایی یک صدای نرم و لطیف در محدوده بیشتری می تواند مورد استفاده قرار گیرد. (با این وجود اغلب هنرآموزان در ابتدای کار به صدای زنگ دار علاقه دارند.) هنگام انتخاب ساز دقت کنید که صدای های تیز و شفاف ممکن است زود باعث خستگی شما شوند. باریک بین باشید نکته بعدی در انتخاب ساز دقت و باریک بینی به هنگام خرید است. هرگز عجله نکنید، فروشندگان پیانو - بخصوص اگر با غیر از یک نمایندگی طرف هستید - اغلب از استدلالهای بی اساسی استفاده می کنند که شما را مجبور کنند در همان بازدید اول ساز را خریداری کنید. بسیاری از آنها حتی نمی توانند یک نت "دو" را روی پیانو به شما نشان دهند و به پیانو تنها به عنوان یک کالای پر سود نگاه می کنند. بنابراین حرفهایی نظیر "این ساز یک مشتری دیگر هم دارد"، "این آخرین ساز از این نوع است که داریم" ، "از هفته آینده قیمت ها بالا خواهد رفت" و ... را باور نکنید و بفرض هم که ساز مورد نظر شما در بازدید بعد فروش رفته باشد، چیزی را از دست نداده اید؛ مطمئن باشید می توانید ساز بهتری را پیدا کنید. خجالت نکشید و هرگز بدون بررسی مارک ها و مدلهای مختلف در مغازه های دیگر دست به انتخاب ساز نزنید، مگر آنکه سالیان سال با پیانو کار کرده باشید و تجارب قبل به شما بگوید که مستقیم سراغ کدام ساز بروید. تهدید را به فرصت تبدیل کنید با وجود آنکه شرکت های نسبتآ زیادی بظاهر نمایندگی برند (Brand) های مختلف را دارا هستند، اما در عین حال بازار پیانو در شهر های ایران بسیار محدود و کوچک است. اغلب هنگامی که بطور جدی برای خرید پیانو به چند مغازه سر می زنید؛ زمزمه پیدا شدن یک مشتری جدی در شعاع زیادی پیچیده می شود. این موضوع می تواند برای شما هم فرصت باشد هم تهدید. اگر مراقب نباشید فروشندگان با یکدیگر صحبت کرده و هر چه به مغازه های بعدی می روید حرفهای جذابتری می زنند که باب میل شما باشد و خیلی زود همان روز اول شما را مجبور به خرید می کنند. بنابراین سعی کنید زرنگ باشید چرا که پول در دست شما قرار دارد. توصیه قبل را سر مشق خود قرار دهید و بدانید که در این معامله آنها بیش از شما نیازمند به این معامله هستند. تا آنجا که می توانید از آنها سئوال کنید و ساز را بررسی کنید و هیچوقت مجذوب تعاریف آنها راجع به "نحوه نشستن شما پشت ساز" یا "نوازندگی زیبای شما" و ... نشوید! بسیاری از مغازه دارها برای فروش ساز به هر حیله و نیرنگی متوسل می شوند. پول یا دست چک با خود همراه نداشته باشید با دست خالی و بدون پول به دیدن فروشگاه های پیانو بروید و هرگز قبل از بررسی و فکر کردن در منزل به هیچ فروشنده ای، نظر مثبت ندهید چه رسد به اینکه مبلغی را بعنوان پیش پرداخت به آنها بدهید. اغلب افرادی که قصد خرید ساز دارند با روحیه لطیف و ساده به مغازه می آیند و نمی دانند که بسیاری از ساز فروشها (انصافآ نه همه آنها) جز به پول بیشتر در آوردن توجهی ندارند. همراه داشتن پول ممکن است برای یک لحظه شما را تحریک کند که یک تصمیم نادرست بگیرید. اگر دیدید صاحب مغازه رفتار مناسبی از خود نشان نمی دهند (به عبارت خودمانی تر شکم سیری دارد) از آن مغازه بیرون بیایید و یقین بدانید آهی که او می کشد از ناراحتی شما سخت تر است کیفیت و رنگ صدای ساز باید برای همه کلاویه ها یکسان باشد. یکنواختی رنگ صدا گفتیم که انتخاب نوع و رنگ صدا یک موضوع سلیقه ای است، اما یکنواختی رنگ صدا در پهنه کلاویه ها موضوعی کاملآ فنی است که به مکانیک و جنس مواد بکار رفته در ساز مربوط می شود. اگر نوازنده ماهر نیستیید یا گوش شما با صدای پیانو آشنا نیست، ترجیحآ به سمت انتخاب پیانویی که کوک نیست نروید. حتی اگر فروشنده بگوید : "شما ساز را به منزل ببرید، ما مجانی برای شما کوک می کنیم، اگر نپسندید پس می گیریم." قبول نکنید، مگر آنکه از توانایی خود در پس دادن ساز مطمئن باشید. سیم های بم در پیانو های نامرغوب عمومآ کیفیت صدای خود را خیلی زود از دست می دهند، بنابراین اول کلاویه های سمت چپ ساز را امتحان کنید. باید بتوانید صدای نت مشخصی را از آنها بشنوید در صورتی که فقط یک صدای باس از آنها بیرون می آمد و خیلی معلوم نبود که چه نتی است - که در این صورت صدا توام با هوم است - از آن ساز صرف نظر کنید. اما اگر صداهای بخش باس مورد قبول بودند، به سمت راست حرکت کنید و دقت کنید که رنگ و کیفیت صداها یکسان باشد. نباید یک کلاویه صدایی نرم داشته باشد و چند اکتاو بالاتر کلاویه دیگری صدایی تیز بدهد. هر چند ممکن است بتوان این مشکلات با Voicing مجدد ساز حل کرد، اما بهتر است در اینحالت شما این ساز را فراموش کنید. شدت صدا سعی کنید پیانویی را انتخاب کنید که صدای بلند تری دارد. ارتفاع پیانو یکی از شاخص هایی است که باعث می شود حجم صدا و به دنبال آن شدت صدای تولید شده بیشتر شود. اما سوای این موضوع عملکرد مناسب سیستم انتقال نیرو از کلاویه به سیم (Action) و نیز جنس سیم ها، چکشها و ... از موارد مهمی است که در شدت صدای تولیدی تاثیر می گذارد. بنابراین در دو پیانو مشابه آنرا انتخاب کنید که صدای بلند تری دارد. در مطلب بالا راجع به پارامترهایی نظیر، شکل ظاهری، رنگ و شدت صدای پیانو، نحوه برخورد با فروشنده و دقت به هنگام خرید ساز صحبت کردیم. در این نوشته سعی خواهیم کرد که سایر شاخص های تعیین کننده به هنگام خرید پیانو بپردازیم. نو یا دست دوم بسیاری عقیده دارند که به هنگام خرید وسایل گران قیمت و ماندگار مانند کامپیوتر، پیانو، اتومبیل و ... بهتر آن است که نوع دست دوم آن خریداری شود. چرا که به محض خرید جنس نو و یکی دو روز استفاده از آن، حدود 20 درصد از قیمت آن افت می کند. بله، در ارتباط با قیمت، کاملآ این موضوع درست است. بعنوان مثال اگر یک پیانو نو را به مبلغ شش میلیون تومان از مغازه بخرید، یقین داشته باشید که پس از دو روز اگر بخواهید آنرا به مغازه بفروشید، حتی اگر مغازه دار خیلی لطف بکند حداکثر 4.5 تا 5 میلیون آنرا از شما می خرد، مگر آنکه از قبل شرطی را با او طی کرده باشید. (شک نداشته باشید که حتی در این حالت روی جابجایی همین پیانو بین یک تا یک و نیم میلیون تومان سود کرده است.) این صفحه صدا از داخل دارای ترک است. فراموش نکنید که وارد کنندگان پیانو روی لیست قیمت (List Price) پیانو چیزی بین 35 تا 50 درصد بسته به تعدادی که وارد می کنند، تخفیف می گیرند. بنابراین طبیعی است که به هنگام خرید یک ساز نو در شرایط خاص و با پافشاری خریدار تخفیفی هم داده شود. اما موضوع خرید برای سازهای دست دوم کاملآ متفاوت است. چنانچه مراقب باشید که کلاه بزرگی سر شما نگذارند! حداکثر با تفاوت قیمت 200 ، 300 هزار تومان می توانید یک ساز 4-5 میلیونی را حتی پس از ماه ها استفاده بفروش برسانید. این صفحه صدا از بیرون دارای مشکل است بنابراین تصمیم با شما است. می خواهید با خیال راحت ساز نو بخرید که به احتمال زیاد فروشنده آنرا یکسال گارانتی می کند، یا ساز دست دوم که باید قبل از خرید خود یا دوستانتان آنرا کارشناسی کنند. بسیاری از فروشندگان ساز دست دوم نیز ساز فروخته شده را مدتی گارانتی می کنند. بعنوان تجربه شخصی باید اعتراف کنم اگر توانایی تشخیص ساز خوب از بد و سالم از ناسالم را دارید تفاوتی ندارد که شما ساز نو بخرید یا دست دوم. لذا سعی خواهیم کرد تا حد امکان پارامترهای لازم برای تشخیص ساز خوب را به شما معرفی کنیم. پیانو نو را از فروشگاه معتبر بخریم همواره سعی کنید پیانو نو را از فروشگاه ها، مغازها یا نمایندگی های معتبر خریداری کنید. چراکه فروشنده هایی که در بازار صاحب نام هستند هرگز حاضر نیستند بخاطر چند صد هزار تومان بالاتر، اعتبار چند ساله خود را به خطر بیندازند و یا اینکه جنس خراب را با قیمت جنس سالم به شما بفروشند. نمونه ای از بریدج کهنه و خراب بنابراین همواره سعی کنید از فروشگاه هایی ساز بخرید (نو یا دست دوم) که سالهای سال است در زمینه خرید و فروش ساز فعالیت می کنند. دقت داشته باشید که هر چه فاصله شما از وارد کننده اصلی دور شود، امکان گرفتن تخفیف برای خرید ساز کمتر می شود چرا که هر واسطه ای علاقمند به دریافت سود بیشتر است. در همین شهر تهران هستند فروشندگان لوازم موسیقی به گران فروشی معروف هستند اما واقعیت آن است که عمومآ - نه لزومآ - هیچ جنسی بدون دلیل گران نیست. حداقل مطمئن هستید اگر ساز را کمی گرانتر از سایر مغازه ها خریداری میکنید، اعتبار فروشنده را به حسن شهرت می دانید و مطمئن هستید که کلاه بزرگی بر سر شما نمی گذارد و یا اگر بعده ها برای ساز شما مشکلی بوجود آمد نهایت همکاری را برای حل مشکل با شما خواهند کرد. بنابراین خیلی ناراحت نباشید اگر ساز را کمی گرانتر اما از فروشگاه مطمئن خریداری می کنید. پیانو دست دوم را از کجا باید تهیه کرد پیانو دست دوم را می توانید هم از مغازه های دست دوم فروشی و هم از منزل افراد عادی تهیه کنید. با وجود آنکه یک پیانو مانند اتومبیل قیمت روز ندارد، اما می توانید با پرسش از چند مغاز و تلفن به چند آگهی - که عمومآ در قسمت نیازمندی های روزنامه های معتبر وجود دارد - حدود قیمت ساز دست دوم مورد نظر را بدست آورید. نمونه ای از قلابهای خراب و شکسته اگر خیلی عجله نداشته باشید با جستجو یقینآ می توانید یک ساز خانگی را از منزل خریداری کنید. این نوع از سازها لزومآ ارزانتر از ساز دست دوم مغازه نیستند اما عمومآ از کیفت بهتری برخوردار هستند اگر از مغازه هایی که سازهای نو می فروشند و مورد اعتماد شما هستند، سئوال کنید؛ می توانند برای شما ساز خوب دست دوم نیز پیدا کنند. بنابراین باز بهتر آن است که ساز دست دوم را نیز از فروشگاهی بخواهید که به آن اعتماد دارید و هرگز از مغازه ای که تنها یکی دو پیانو برای فروش در ویترین دارند ساز خریداری نکنید. برای این مغازه ها اصلآ مهم نیست شما با رضایت از مغازه بیرون بروید و با تعریف از آنها مشتری دیگری به آنجا بفرستید، آنها می خواهند حداقل درآمد یک ماه را از فروش همین یک ساز به شما بدست آورند. برخی شاخص های فنی ظاهری قبلآ راجع به ظاهر ساز صحبت کردیم، وجود چند خراشیدگی یا رنگ پریدگی در ساز چنانچه سیستم های مکانیکی - یا الکترونیک - ساز سالم باشند و پیانو رنگ صدای خوبی داشته باشد، مسئله چندان مهمی نیست که بخواهید به دلیل آن از خرید منصرف شوید. پینها تا انتها پیچیده شد و صفحه زنگ زده است. صفحه کلید : با تمامی کلاویه های پیانو کار کنید و مطمئن باشید که صدای نتی که از آن خارج می شود سالم است و هیچ صدای "وز" یا "گز" بوجود نمی آید. دقت کنید پیانوهای نو ممکن است مشکل رگلاژ داشته باشند و برخی از کلاویه ها پس از زدن به سرجایشان برنگردند؛ این مشکل عمومآ حل شدنی است و نیازی به نگرانی ندارد. اما چنانچه صدای اضافه ای شنیدید باید از مغازه دار یا صاحب ساز سئوال کنید که این صدای از چیست و در ضمن دقت بیشتری در کنترل ساز داشته باشید. صفحه صدا یا Soundboard : از مهمترین قسمتهایی از یک پیانو است که باید به خوبی بازدید شود. شما باید از دو طرف (داخل و بیرون) این صفحه را بازبینی کنید تا احینآ ترکیدگی یا شکاف نداشته باشد. اگر مشکل جدی وجود داشته باشد در صدای تولید شده از ساز می توان آنرا بخوبی احساس کرد، اگر نه با زدن ضربه به صفحه از دو طرف (داخل و بیرون) می توانید از سلامت آن مطمئن شوید، هیچ قسمت از صفحه نباید به ارتعاش در بیایید . پل یا Brigde : قسمتی است که حالت خرک دارد و سیم ها روی آن تاب خورده در قسمت پایین صفحه چدنی محکم می شوند. بریدج معمولآ با دو پین کوچک جهت سیم را عوض کرده در پایین محکم می کند. هر پیانو معمولآ دو بریدج مجزا برای سیم های باس و زیر دارد. سلامت این قسمتها را می توان از استوار و منظم بودن پینهای آن مطمئن شد. فراموش نکنید که با وجود ظرافت، این پین ها باید بسیار قوی باشند چرا که فشار بسیار زیادی را تحمل می کنند. پینهای نو با فضای زیاد برای کوک سفت قلاب یا Agraffe : سیم ها از بالا پس از پیچیده شدن دور پین ها از درون قلابهایی رد می شوند و تا پایین که به Bridge برسند کشیده می شوند. به قلابها دقت کنید چون آنها قطعاتی هستند که به بدنه چدنی پیچ می شوند و چنانچه کهنه و قدیمی باشند فشار زیاد سیم ها می تواند به راحتی آنها را ب***د. بنابراین ملاحظه کنید که همه آنها محکم باشند و یا احیانآ ترک نداشته باشند. پین های نگه دارنده سیم : به شکل دوم از پایین کنید، به این پیچ های Pin گفته می شود درون بلوکهایی پیچی می خورند. باید دقت کنید که قسمت فلزی اطراف Pinblock ترک نداشته باشد، چرا که در اینصورت پین نمی تواند بخوبی کوک را نگاه دارد. مشکل بزرگ این پیچها در این شکل آن است که اغلب آنها تا انتها پیچیده شده اند و اگر لازم باشد ساز زیر تر کوک شود دیگر جایی برای کوک وجود ندارد. برای مقایسه می توانید آنرا با یک Pinblock سالم در شکل بعدی مقایسه کنید. پدالهای یک پیانو رویال در نوشته گذشته راجع به برخی شاخص های فنی پیانو مانند کلاویه، صفحه صدا، بریدج، قلاب و پین های نگاه دارنده سیم ها صحبت کردیم. در این نوشته سعی می کنیم به بررسی سایر قسمت های مکانیکی و مهم پیانو بپردازیم که می تواند در ردیف فاکتورهای مهم ارزیابی یک پیانو خوب و سالم باشد. پدالها تمام پیانوها، از اولین پیانو ساخته شده تا پیانوهای مدرن امروزی همه به نوعی دارای پدال بوده اند. هر چند در نمونه های اولیه قرن هجدهم پدال بصورتی ساخته می شد که نوازنده آنرا با زانو خود کنترل می کرد اما هم اکنون بیش از نیم قرن است که استاندارد سه پدال برای پیانو ها تقریبآ ثابت شده است. اما هنگام کنترل یک پیانو برای خرید به چند نکته راجع به این پدال باید توجه داشته باشید. بخصوص اگر پیانو دست دوم باشد احتمال آن وجود دارد که گرفتن و رها کردن پدال توام با صدا باشد. این صدا معمولآ از سیستم انتقال نیرو به اکشن یا مکانیسم تحت کنترل رخ می دهد. در برخی پیانو های امروزی دیواری برای انتقال نیرو از سیم و غلاف (مانند سیم ترمز دوچرخه) استفاده می شود که در اینصورت احتمال بروز چنین صدایی کمتر می شود هرچند از اصالت ساز کاسته می شود. اما در اغلب پیانو های دیگر انتقال نیرو توسط میله هایی چوبی یا فلزی صورت می گیرد. بخصوص هنگامی که تمام این میله ها فلزی باشد این صدا می تواند بیشتر بروز کند. بسیاری از سازندگان میله های انتقال را یکی درمیان چوب و فلز می گیرند تا هنگام کار تولید صدا نکنند که این خود مزیتی در سیستم انتقال نیروی پدال است. نکته مهم دیگری که می تواند بعنوان یک مزیت مطرح شود، استفاده از مفصل به هنگام اتصال میله های انتقال دهنده نیروی پدال است. اگر از مفصل برای نقاط وصل استفاده شده باشد، نه تنها تولید صدا بسیار کم خواهد بود بلکه نیرو راحت تر منتقل می شود. در حالت کلی هرچه مرغوبیت ساز بیشتر باشد این قسمت بهتر و دقیقتر ساخته می شود. اما در هر صورت بروز صدا مشکل خیلی مهمی محسوب نمی شود، یک تکنیسین خوب می تواند این صدا را به راحتی تاحد نزدیک به صفر بگیرد. انتقال نیروی پدال توسط قوطی یا میله های فلزی. به پارچه های سبز که واسط درگیری میله های عمودی با قوطی های فلزی است دقت کنید. کیفیت و نحوه مهار مفاصل یکی از مهمترین قسمتهای سیستم انتقال نیرو است. Damper یا Sustain سمت راست ترین پدال پیانو، پدال کشش صدا است که به آن پدال Damper یا Sustain - که معانی متضاد دارند - هم گفته می شود. کاربری آن برای تمام نتها از بم ترین تا چیزی حدود دو اکتاو مانده به کلاویه های بالای پیانو است و اجازه می دهد پس از اجرای یک نت، صدای آن حتی با رها کردن کلاویه ماندگار بماند. این پدال همواره - حتی در حالتی که پیانو دو پدال دارد - سمت راست ترین پدالهای پیانو است. هنگامی که این پدال فشار داده می شود، خفه کن های نمدی هر یک از سیمها، از روی سیمها بلند می شوند و حتی در صورت رها کردن کلاویه، خفه کن دیگر به روی سیم باز نخواهند گشت و به سیم اجازه می دهند تا همچنان ارتعاش کند. سیم یا سیم های مربوطه به هر کلاویه برای خود یک خفه کن دارد که در حالت عادی روی سیم نشسته و اجازه ارتعاش به آن را نمی دهد. شما باید هنگام خرید ساز پدال damper را بگیرید و با کلاویه ها شروع به زدن کنید و اطمینان حاصل کنید که پس از رها کردن پدال کلیه صداها ساکت می شود (بجز دو اکتاو بالا). همچنین باید مطمئن شوید که هنگام گرفتن پدال کلیه خفه کن ها از حالت استراحت - روی سیم ها - حرکت کرده و با سیم فاصله می گیرند. تولید صدا هنگام گرفتن damper می تواند از جابجایی قسمتهای لازم اکشن هم باشد که معمولآ گرفتن این صدا مشکل تر است. بنابراین اگر هنگام گرفتن پدال متوجه شدید که اکشن صدا می دهد، دقیقتر شوید. لزومی به نگرانی نیست اما بدانید که این صدا به این راحتی ها قابل برطرف کردن اگر شما را زیاد اذیت می کند با فروشنده آنرا مطرح کنید. پدال نرم که به آن Soft Pedal یا Una Corda هم گفته می شود، دومین پدال مهم پیانو است که در منتهی علیه چپ قرار دارد. حتی اگر پیانو دو پدال داشته باشد این پدال جزو آن دو است. عملکرد این پدال بگونه ای است که به نوازنده امکان اجراهای آرامتر را می دهد. در انواع پیانو های بزرگ (رویال) هنگام گرفتن پدال تمام صفحه کیبرد به اندازه تقریبی نیمی از عرض یک کلاویه سفید به سمت کنار حرکت می کند. به این ترتیب چکشی که در حالت عادی به سه یا دو سیم پیانو ضربه می زد، تنها به یک سیم از آنها ضربه می زند و طبیعتآ صدایی آرامتر تولید می کند. لازم به ذکر است که اصطلاح ایتالیایی Una Corda به معنی "یک سیم" است که به دلیل عملکرد این پدال برای آن انتخاب شده است. انتقال نیروی پدال توسط چوب؛ این سیستم بصورت عمومی از پیانویی که در بالا نمایش داده شد تولید صدای کمتری خواهد کرد. در پیانو های دیواری، قسمتی از اکشن که چکش ها را نگاه می دارد با گرفتن این پدال به سیم ها نزدیک می شود بطوریکه فاصله میان چکش و سیم حدودآ نصف می شود بنابراین، زاویه ای که چکش با سیم ها در حالت آزاد می سازد کمتر شده و سرعت خطی ضربه به چکش کم خواهد شد. اتفاقی که در این حالت می افتد آن است که حس لمس کلاویه های پیانو دیوار بشدت دستخوش تغییر می شود، در حالی که برای پیانوهای بزرگ (رویال) این تغییر احساس تنها به هنگام برخورد چکش با سیم حس می شود. بنابراین همانطور که مشخص است کیفیت اثر این پدال در پیانو های بزرگ بیشتر است، لذا برای افرادی که می خواهند حرفه ای کار کنند این نکته باید مد نظر باشد. به علت استفاده کم از این پدال و نیز ماهیت مکانیکی آن معمولآ مشکل برای آن وجود ندارد، تنها هنگام کنترل ساز مطمئن شوید که پدال سمت چپ همانند آنچه در بالا توضیح دادیم، درست کار می کند. اگر برای اولین بار پیانو بزرگ (رویال) می خرید ممکن است حرکت کیبرد برای شما کمی غیر عادی بنظر برسد، توجه داشته باشید که اینگونه نیست. پدال میانی پدال میانی عمومآ در پیانوهای دیواری و بزرگ (رویال) عملکرد متفاوتی دارد. درپیانوهای بزرگ (رویال) این پدال نقش Sostenuto را بازی می کند. همانند یک پدال Sustain است که فقط روی کلاویه هایی که در زمان گرفتن پدال زده شده است عمل می کند. بنابراین خفه کن های کلاویه هایی که در حالت استراحت هستند، سر جای خود باقی می مانند. این نوع خاص از Sustain برای مواردی که شما نت پدال در موسیقی دارید و یا مواقعی که نمی خواهید هارمونیک های زیادی به هنگام گرفتن پدال Damper در تولید صدا دخیل باشند کاربرد زیاد دارد. ساختار مکانیکی نسبتآ پیچیده آن شما را مجبور می کند که هنگام خرید آنرا به دقت در قسمت های مختلف ساز چک کنید و ببینید که درست کار می کند یا خیر. ممکن است به دلیل عملکرد غلط هنگام گرفتن آن سیم های کمتر یا بیشتری از آنچه شما کلاویه هایشان را فشار داده اید، از خفه کن رها شوند. بجز معدودی از پیانو های دیواری که پدال Sostenuto دارند، بیشتر آنهایی که سه پدال دارند پدال وسط را به پدال تمرین تخصیص داده اند. این پدال که حالت قفل شدن دارد که معمولآ یک پارچه نمدی میان چکش ها و سیم ها حائل می کند و باعث می شود که چکش ها بجای آنکه به روی سیم ضربه بزنند به پارچه ضربه بزنند. به این ترتیب صدای خروجی ساز در حد بسیار کمی پایین خواهد آمد و مناسب برای انجام تمرین می شود. تنها موردی که باید آنرا کنترل کنید آن است که آیا پدال به راحتی قفل و آزاد می شود و اینکه به هنگام قفل شدن آیا صدای تمام سیم ها کاهش پیدا می کند یا خیر. برخی مواقع مشکلی در تنظیم آن وجود دارد که با گرفتن آن صدای نیمه بالایی ساز کاهش پیدا نمی کند. در ارتباط با نحوه قفل شدن پدال باید گفت اگر برای قفل شدن بجای چوب بدنه پیانو مکانیسم دیگری در داخل پیانو استفاده شده باشد، کیفیت این پدال بهتر خواهد بود اکشن پیانو رویال در نوشته های گذشته به عوامل دخیل در انتخاب پیانو مانند میزان علاقه به نوازندگی و بودجه، شاخص های ظاهری و صوتی، همچنین موارد فنی مانند سیستم نگه دارنده سیمها، پدالها، بدنه و ... پرداختیم. در این نوشته سعی می کنیم بطور خلاصه بررسی سیستم انتقال نیرو از کلاویه به سیم (Action) را آغاز کنیم. فراموش نکنید که اکشن یک پیانو جزو مهمترین قسمتهای ساز است که هنگام خرید باید به آن توجه شود. چنانچه پیانو نداشته باشید یا به درون بدنه آن دقت کافی نکرده باشید، حتمآ تعجب خواهید کرد اگر بدانید برای انتقال نیروی انگشت دست شما به سیم ها در پیانو، برای هر کلاویه چیزی حدود 60 قطعه بکار برده می شود. حال این 60 قطعه را در تعداد کلاویه های پیانو - معمولآ 88 عدد - ضرب کنید به عددی معادل 5280 خواهید رسید، چنانچه سایر قطعات مشترک بین کلاویه های هر اکشن را هم حساب کنید این رقم به چیزی در حدود 5700 عدد خواهد رسید! اینها تنها قسمتهایی از ساز هستند که وظیفه انتقال نیرو را بر عهده دارند و چنانچه شما سایر قطعات ساز را هم محاسبه کنید ممکن است در مجموع به عددی نزدیک به 10 هزار قطعه برسید. بنابراین تصدیق خواهید کرد که خرید یک پیانو - بخصوص دست دوم - تا چه اندازه می تواند یک کار کارشناسی باشد و آنچه ما در اینجا توضیح می دهیم صرفآ برای آشنایی شما با این ساز و فرا گیری اصول اولیه شناخت ساز است. وظیفه اکشن یک اکشن خوب وظیفه ترجمه و انتقال دقیق احساس نوازنده به سیم ها را دارد. اکشن خوب و سالم باید نوانس هایی (منظور از Nuance ظرافتهای اجرا است) را که نوازنده اجرا می کند بخوبی تشخیص داده و آنرا به سیم های پیانو منتقل کند. چند لحظه فکر کنید و پیانو را با انواع سازهایی که در آنها انگشتان دست با سیم مرتعش در ارتباط هستند مقایسه کنید. خیلی زود متوجه ضعف پیانو در عدم ارائه امکان اجرای مستقیم نوانس ها توسط دست می شوید. چرا که در سازهایی مانند گیتار، ویولون و ... شما با انگشت خود می توانید نهایت احساس را به ساز منتقل کنید، اما در پیانو اینگونه نیست. متخصصین فن، با استفاده از مکانیسم های بسیار پیچیده توانسته اند سیستمی را درست کنند که بتواند به راحتی ظریفترین احساسات نوازنده را به ساز منتقل کند، بطوریکه یک ساز خوب کوچکترین حرکت انگشت شما را تشخیص داده و آنرا به صوت تبدیل می کند. به این ترتیب شما می توانید از آرام بخش ترین کارهای رمانتیک تا خشن ترین کارهای راک را با این ساز اجرا کنید. اگر نگاهی به این تصاویر بیندازید متوجه خواهید شد که تشریح جزئیات اکشن خارج از محدوده این بحث است و احتمالآ برای تعداد کمی از افراد می تواند جالب باشد. طرح ساده اکشن پیانو دیواری پیانو سازی Modular همواره در ساخت پیانو استانداردهای خاصی رعایت می شود بطوریکه شما اغلب اوقات می توانید در صورت بروز مشکل در برخی از قسمتهای ساز، از لوازم یدکی انواع مدلهای دیگر استفاده کنید. حداکثر ممکن است لازم باشد تا تغییرات کوچکی در قطعه یدکی داده شود. اکشن یک پیانو نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ معمولآ شما می توانید در صورت کهنه و نامناسب بودن اکشن پیانو، آنرا بصورت کامل با یک اکشن دیگر تعویض کنید و یا به تعویض قطعات آن بپردازید. به همین علت است که بارها گفته ایم و تاکید می کنیم که هرگز نگران خرابی پیانو نباید بود چرا که تقریبآ تمامی قسمتهایی از ساز که امکان بروز مشکل های جدی در آن است بسادگی قابل تعمیر هستند. این موضوع حتی شامل ترک خوردگی در صفحه های فلزی (چدنی) بدنه و یا صفحه صدای (Soundboard) ساز نیز می شود. اکشن یک پیانو مهمترین قسمتی از ساز است که احساس نوازنده را به سیم ها منتقل می کند و به همین دلیل ساخت آن نیاز به تکنولوژی و تجربه زیاد دارد. بسیاری از سازدگان پیانو توانایی ساخت اکشن را ندارند و به همین جهت آنرا از دیگر سازندگان قطعات پیانو تهیه می کنند. معروفترین شرکتی که به ساخت اکشن می پردازد شرکت است. بسیاری از سازندگان پیانوهای خوب معمولآ از اکشن های این شرکت استفاده می کنند و این خود می تواند دلیلی بر کیفیت خوب یک پیانو باشد. این شرکت در کشورهای آلمان، انگلیس، اسپانیا، فرانسه، مجارستان، ایتالیا، ژاپن، سوئیس، چین، آمریکا و ... کارخانه و نمایندگی های رسمی تولید اکشن دارد. کلاویه اگر پیانو های بسیار قدیمی را دیده باشید حتمآ متوجه شده اید که کلاویه های آنها اغلب دو تکه هستند، آیا می دانید چرا؟ در قدیم برای ساخت روکش کلاویه بسیاری از پیانو ها از عاج فیل استفاده می شده است و دو تکه بودن آن بخاطر استفاده بهینه از سطح عاج بوده است. اما امروزه از انواع مواد صنعتی برای اینکار استفاده می شود که عملکردی مشابه و حتی بهتر از عاج فیل دارند. دقت کنید که حتی اگر بر اثر برخورد شیء با کلاویه سطح آن تخریب شده باشد، بسادگی می توان روکش آن کلاویه را به تنهایی تعویض کرد، هرچند تکنیسین تعمیر باید سعی کند روکشی با همان کیفیت و رنگ را برای تعویض بکار برد. بر خلاف ظاهر طول یک کلاویه پیانو بسیار بلند تر از آنی است که شما آنرا مشاهده می کنید هر چه طول کلاویه بیشتر باشد توانایی این اهرم در انتقال احساس نوازنده به ساز بیشتر خواهد بود. معمولآ در بدنه کلاویه (زیر قسمتی که شما آنرا لمس می کنید) قطعاتی از سرب قرار داده می شود تا علاوه بر آنکه به کلاویه وزن داده شود حالت تعادل آن نیز تنظیم شود. نیاز به این وزنه ها هنگامی بیشتر مشخص می شود که بدانید طول کلاویه ها از سمت راست به چپ بتدریج اضافه می شود بنابراین برای ایجاد حس یکنواخت باید برای هر کلاویه وزنه های سربی خاصی در نظر گرفته شود. تنظیم دقیق این کلاویه ها و انتخاب وزنه های مناسب بگونه ای که کیبرد حس متعادلی را در سراسر خود نشان دهد کاری بسیار سخت و وقتگیر است، که در ساخت پیانو های خوب در آن بسیار دقت می شود و در پیانوهای نامرغوب به آن اهمیت داده نمی شود. شما به هنگام کنترل ساز باید دقت کنید که احساس کلاویه زیر دستان شما در تمام کلید ها تقریبآ یکسان باشد، تفاوت های جزئی اغلب براحتی توسط تکنیسین پیانو قابل رفع هستند. زیر هر کلاویه در سمت نوازنده قسمتی قرار دارد که در حالتی که کلاویه فشار داده می شود روی آن می نشیند و در طرف دیگر نمدی که به هنگام برگشت کلاویه و استراحت آنرا نگه می دارد. تنظیم و تغییر موقعیت این دو نقطه از جمله فعالیت هایی است که برای رگلاژ ممکن است لازم باشد. محور کلاویه محوری که کلاویه حول آن بازی می کند توسط شکافی که در وسط کلاویه ایجاد شده است حمایت می شود. کلاویه روی یک سطح برجسته قرار دارد که از وسط این سطح یک میله کوتاه فلزی بیرون آمده است. میله در میان شکاف کلاویه قرار دارد و به این ترتیب کلاویه محدودیت حرکت عرضی پیدا می کند، بوسیله یک پیچ تنظیم می توان میزان عقب و جلو بودن کلاویه را تنظیم کرد تا به این ترتیب کلاویه ها در یک ردیف قرار داشته باشند. قسمت بالایی محور نگاه دارنده کلاویه از نمد ساخته شده است تا اصطکاک احتمالی میله با چوب کاسته شود و کلاویه نرم حرکت کند. از جمله قسمتهایی که به هنگام رگلاژ پیانو تنظیم می شود همین محور نگهدارنده کلاویه است. انتقال نیرو از کلاویه هر چند سیستم انتقال نیرو از کلاویه به اکشن در پیانو های دیواری و بزرگ (رویال) یکی نیست اما در مجموع تفاوت عمده ای ندارند و نظر به عمومیت بیشتر پیانو های دیواری در ادامه راجع به اکشن این پیانوها صحبت می کنیم. نیروی عمودی وارد شده به کلاویه خیلی ساده در جهت دیگر اهرم، به سمت بالا هدایت شده و یک میله (فلزی یا چوبی) را به سمت بالا حرکت می دهد. این میله ممکن است بلند یا کوتاه باشد که کاملآ بستگی به ارتفاع پیانو و محل قرار گرفتن اکشن نسبت به کیبرد دارد.
daniyal بازدید : 50 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
ويلن به دليل نداشتن Feret Board ( يعني نشانه ايي براي محل دقيق انگشت گذاري كه در ساز هاي ايراني به آن پرده يا دستان مي گويند ) يكي از سخت ترين ساز هاي دنياست . به اين معني كه نوازنده بايد با شنيدن زياد موسيقي و يادگيري سرايش ( سلفژ ) گوش خود را تقويت كند تا بتواند جاي دقيق صداها را پيدا كند و صدايي خوش از اين ساز توليد نمايد
daniyal بازدید : 32 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
در اصل ويلن يك ساز موسيقي كلاسيك غرب است ولي به دليل قابلت هاي فراوانِ اين ساز، مي توان هر نوع موسيقي را با آن اجرا كرد . در شيوه ي كلاسيك ، كوك اين ساز هميشه ثابت است و براي آموزش آن از متدهاي آموزشي غربي استفاده مي شود . در شيوه ي ويلن ايراني متدي كه در هنرستان آموزش داده مي شود مورد استفاده قرار گرفته و بعد از آموزش مقدماتي اين ساز به نواختن رديف موسيقي ايراني پرداخته مي شود ، كوك‌هاي مورد استفاده در اين ساز بسيار متنوع بوده و توسط هنرمندان خوش ذوق و مبتكر پيشنهاد شده است و براي هر دستگاه كوك مخصوص آن استفاده مي شود
daniyal بازدید : 26 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
هرچند می دونم الان دیگه دیره که تولد آنتونیو ویوالدی رو تبریک بگم اما بازم از هیچی بهتره فکر کردم چون این ماه تولد ویوالدی هست یه نگاهی به زندگیش بکنیم آنتونیو لوچیو ویوالدی در ۴ مارس ۱۶۷۸ در ونیز پایتخت جمهوری ونیز به دنیا آمد. او به دلیل خطری که تهدید به مردنش می‌کرد توسط یک قابله و در خانه اش غسل تعمید داده شد که البته دلیل این خطر معین نشده‌است اما احتمالاً ضعف جسمانی کودک و یا زمین لرزه‌ای که در آن روز باعث لرزش شهر شده بود علت این غسل غیر رسمی بود و غسل رسمی ویوالدی تا دو ماه پس از تولدش انجام نشد.پدرش جوانی باتیستا تا قبل از آنکه به عنوان یک ویلنیست حرفه‌ای شناخته شود،به آرایشگری می‌پرداخت.او ابتدا نواختن ویلن را به پسرش آموخت و سپس همراه او در سراسر ونیز به کنسرت دادن پرداخت.جوانی باتیستا یکی از اعضای Sovvegno dei musicisti di Santa Cecilia که می‌توان گفت اتحادیه‌ای برای موسیقیدانان و آهنگسازان محسوب می‌شد،بود.رییس این انجمن جوانی لگنتزی maestro di cappella در بازیلیکای سن مارکو و یکی از آهنگسازان اولیه دوران باروک بود و ازاین رو احتمال دارد که آنتونیوی جوان اولین درس‌های کمپوزیسون خود را از او گرفته باشد.این احتمال می‌رود که پدر ویوالدی نیز خود یک آهنگساز بوده باشد: در ۱۶۸۸ اپرایی تحت عنوان la fedelta sfortuna توسط شخصی به نام جوانی باتیستا روسی(Giovanni Battista Rossi) نوشته شده بود و این همان نامی است که پدر ویوالدی در انجمن موسیقیدانان سنتا چچیلیا بکار می‌برد(او به دلیل رنگ قرمز موهایش که یکی از مشخصه‌های این خانواده بود از کلمه rosso (قرمز) استفاده می‌کرد). ویوالدی از یک بیماری که او آن را سفت شدن چانه می‌نامید رنج می‌برد هرچند که این مشکل او را از ویلن نواختن و آهنگسازی باز نداشت.ویوالدی در ۱۵ سالگی(۱۶۹۳) شروع به یادگیری درس‌های کشیشی کرد.در ۱۷۰۳، در ۲۵ سالگی رسما به جامه کشیشان در آمد و از چندی پس از آن به «کشیش قرمز» نامی که احتمالاً به دلیل رنگ موه‌هایش به او اطلاق می‌شد، مشهور شد. مدت کوتاهی بعد، در ۱۷۰۴ او به دلیل وضع نامناسب سلامتی اش از شرکت در جشن مس مقدس انصراف داد و در اواخر سال ۱۷۰۶ از مقام کشیشی استعفا داد. در پرورشگاه اوسپداله دلا پیتا ویوالدی در ۱ دسامبر ۱۷۰۳ به سمت استادی ویلن پرورشگاهی در ونیز که Ospedale della pietà نام داشت، برگزیده شد. هدف این موسسه دادن سرپناه و تعلیم و تربیت به کودکان یتیم و بی سرپرست بود. پسران در این یتیم خانه پیشه‌ای را می‌آموختند و در ۱۵ سالگی مجبور به ترک آنجا بودند. دختران تحت آموزش‌های موسیقایی قرار می‌گرفتند که مستعدترین آن‌ها به عضویت ارکستر و گروه کر مشهور این پرورشگاه درمی آمدند. ویوالدی بسیاری از کنسرتوها، کانتات ها و قطعات مذهبی خود را برای کودکان این پرورشگاه تصنیف کرده‌است. او در ۱۷۰۱ علاوه بر آموزش ویلن وظیفه آموختن ویولا آلینگلزه را نیز عهده دار شد. روابط ویوالدی با هیئت مدیره اوسپداله اغلب تیره و تار بود. این هیئت مدیره وظیفه داشت هر سال یک رای گیری جهت مشخص شدن باقی ماندن یا نماندن یک معلم در سمت خود، برگزار می‌کرد. به ندرت اتفاق می‌افتاد که هیئت مدیره به طور متفق القول رای مثبت به ویوالدی بدهد که سرانجام او در ۱۷۰۹شغل خود را به خاطر ۷ رای مخالف در برابر ۶ رای موافق از دست داد. اما پس از یک سال او از طرف اوسپداله دوباره فراخوانده شد؛ قطعا هیئت مدیره اوسپداله در این مدت به ارزش ویوالدی پی برده بود. او در ۱۷۱۳ مسئول فعالیت‌های موسیقایی موسسه شد. در خلال این سال‌ها بود که ویوالدی بسیاری از قطعات خود را که شامل بسیاری از اپراها و کنسرتوهای او می‌شود، نوشت. در ۱۷۰۵ اولین مجموعه کارهایش را منتشر ساخت: اپوس ۱ او که متشکل است از ۱۲ سونات برای ۲ ویلن و باسو کونتینوئو. در ۱۷۰۹ مجموعه دوم او (اپوس ۲) که ۱۲ سونات برای ویلن و باسو کونتینوئو بود منتشر گشت. مجموعه ۱۲ کنسرتو برای یک، دو و چهار ویلن و زهی‌هایش (اپوس ۳) را که با نام لسترو آرمونیکو (l'Estro Armonico) در آمستردام در ۱۷۱۱ انتشار داد، موفقیتی در کل اروپا برای او محسوب می‌شد و در ۱۷۱۴ بود که کلکسیون کنسرتوهای ویلن سولو و زهی ها(اپوس ۴) که لااستراواگانتزا (La Stravaganza) نام داشت، چاپ شد. ویوالدی در فوریه ۱۷۱۱ همراه با پدرش به برشا، جایی که مجموعه استابات ماتر او اجرا شد، عزیمت کرد. به نظر می‌رسد که این قطعه با عجله نوشته شده باشد: بخش زهی قطعه ساده‌است، موسیقی سه بخش اول در سه بخش بعدی تکرار شده است؛ با این حال این اثر از محتوای موسیقایی خوبی برخوردار بوده و از اولین شاهکارهای ویوالدی محسوب می‌شود. او در ۱۷۱۸ شروع به مسافرت کرد. با وجود مسافرت‌های متعدد ویوالدی، پیتا از وی درخواست کرد که هر ماه دو کنسرتو برای ارکستر پرورشگاه بسازد و با آن‌ها تمرین کند. اسناد پیتا نشان می‌دهد که او بین سال‌های ۱۷۲۳ تا ۱۷۲۹، ۱۴۰ کنسرتو تصنیف نموده‌است. مدیر اپرا اپرا در ونیز در اوایل قرن هجدهم عام ترین نوع موسیقی و سودآور ترین آن‌ها برای آهنگسازان بود. در این شهر سالن‌های اپرای زیادی برای نمایش عمومی وجود داشت. ویوالدی فعالیت خود را در زمینه اپرا اینگونه شروع کرد: اپرای نخست او با عنوان ottone in villa در ونیز اجرا نشد بلکه در ۱۷۱۳ در ویچنتزا به نمایش گذاشته شد. در آن سال ویوالدی به ونیز رفت و مدیر اپرای تئاتر سنت آنجلو شد یعنی همان جایی که اپرای Orlando finto pazzo خود را به اجرا گذاشت؛ هرچند که این اپرا مورد استقبال عمومی قرار نگرفت تا آنجا که ویوالدی مجبور شد پس از دو هفته اجرای آن را متوقف کند و به جای آن، یکی دیگر از اپراهایش را که در گذشته اجرا شده بود به نمایش بگذارد. او در۱۷۱۵ Nerone fatto Cesare (که هم اکنون گم شده‌است) را عرضه کرد. موسیقی آن را هفت آهنگساز تنظیم کرده بودند که ویوالدی با تصنیف یازده آریا این گروه را رهبری می‌کرد؛ در آن زمان این اپرا موفقیت زیادی را برای او به همراه آورد. ویوالدی در فصل بعدی تصمیم گرفت اپرای Arsilida regina di ponto را که به طور کامل خودش نوشته بود را اجرا کند. کمال در 1717 يا 1718 کار خوب ديگری به ویوالدی پيشنهاد شد که مقام مائسترو دي کاپلایی در کاخ شاهزاده فيليپ هسن دارم استادت، فرمانروای مانتوا بود. او سه سال در آن جا ماند و اپراهاي بسياری همانند تيتو مانليو (RV 738) را ساخت.او در 1721 به میلان، جايي که درام روستايي "لا سيليويا" (RV 734, گم شده)را آفريد رفت و دوباره در سال پس از آن اوراتوريوی دیگری رانوشت. گام بزرگ ديگر او حرکت به رم در سال 1722 بود یعنی جایی که اپراهاي او در سبکي نو مطرح شد و همان جایی که پاپ تازه بندیک سیزدهم ويوالدي را جهت نواختن موسیقی براي او فراخواند. در همين زمان ها بود که او کنسرتوهاي آشناي چهار فصل را نوشت. بن مايه الهام آن ها شايد ييلاق پيرامون مانتوا بوده باشد. اين کنسرتو ها جنبش نویی در ادراک موسيقی به وجود آوردند: در آن ها او نهر هاي روان، آواز پرندگان، پارس سگ ها، وزوز حشره ها، چوپان های جار زننده، تندبادها، رقاص های مست، شب های خاموش، چشم انداز های يخ زده، اسيک بازی کودکان بر روی يخ، و آتش روشن کردن را به نمايش گذاشته است. تولدش مبارک چندتا قطعه از ویوالدی میذارم و باید بگم که این قطعه جزو موومانهای 4 فصل نیست
daniyal بازدید : 31 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
هرچند می دونم الان دیگه دیره که تولد آنتونیو ویوالدی رو تبریک بگم اما بازم از هیچی بهتره فکر کردم چون این ماه تولد ویوالدی هست یه نگاهی به زندگیش بکنیم آنتونیو لوچیو ویوالدی در ۴ مارس ۱۶۷۸ در ونیز پایتخت جمهوری ونیز به دنیا آمد. او به دلیل خطری که تهدید به مردنش می‌کرد توسط یک قابله و در خانه اش غسل تعمید داده شد که البته دلیل این خطر معین نشده‌است اما احتمالاً ضعف جسمانی کودک و یا زمین لرزه‌ای که در آن روز باعث لرزش شهر شده بود علت این غسل غیر رسمی بود و غسل رسمی ویوالدی تا دو ماه پس از تولدش انجام نشد.پدرش جوانی باتیستا تا قبل از آنکه به عنوان یک ویلنیست حرفه‌ای شناخته شود،به آرایشگری می‌پرداخت.او ابتدا نواختن ویلن را به پسرش آموخت و سپس همراه او در سراسر ونیز به کنسرت دادن پرداخت.جوانی باتیستا یکی از اعضای Sovvegno dei musicisti di Santa Cecilia که می‌توان گفت اتحادیه‌ای برای موسیقیدانان و آهنگسازان محسوب می‌شد،بود.رییس این انجمن جوانی لگنتزی maestro di cappella در بازیلیکای سن مارکو و یکی از آهنگسازان اولیه دوران باروک بود و ازاین رو احتمال دارد که آنتونیوی جوان اولین درس‌های کمپوزیسون خود را از او گرفته باشد.این احتمال می‌رود که پدر ویوالدی نیز خود یک آهنگساز بوده باشد: در ۱۶۸۸ اپرایی تحت عنوان la fedelta sfortuna توسط شخصی به نام جوانی باتیستا روسی(Giovanni Battista Rossi) نوشته شده بود و این همان نامی است که پدر ویوالدی در انجمن موسیقیدانان سنتا چچیلیا بکار می‌برد(او به دلیل رنگ قرمز موهایش که یکی از مشخصه‌های این خانواده بود از کلمه rosso (قرمز) استفاده می‌کرد). ویوالدی از یک بیماری که او آن را سفت شدن چانه می‌نامید رنج می‌برد هرچند که این مشکل او را از ویلن نواختن و آهنگسازی باز نداشت.ویوالدی در ۱۵ سالگی(۱۶۹۳) شروع به یادگیری درس‌های کشیشی کرد.در ۱۷۰۳، در ۲۵ سالگی رسما به جامه کشیشان در آمد و از چندی پس از آن به «کشیش قرمز» نامی که احتمالاً به دلیل رنگ موه‌هایش به او اطلاق می‌شد، مشهور شد. مدت کوتاهی بعد، در ۱۷۰۴ او به دلیل وضع نامناسب سلامتی اش از شرکت در جشن مس مقدس انصراف داد و در اواخر سال ۱۷۰۶ از مقام کشیشی استعفا داد. در پرورشگاه اوسپداله دلا پیتا ویوالدی در ۱ دسامبر ۱۷۰۳ به سمت استادی ویلن پرورشگاهی در ونیز که Ospedale della pietà نام داشت، برگزیده شد. هدف این موسسه دادن سرپناه و تعلیم و تربیت به کودکان یتیم و بی سرپرست بود. پسران در این یتیم خانه پیشه‌ای را می‌آموختند و در ۱۵ سالگی مجبور به ترک آنجا بودند. دختران تحت آموزش‌های موسیقایی قرار می‌گرفتند که مستعدترین آن‌ها به عضویت ارکستر و گروه کر مشهور این پرورشگاه درمی آمدند. ویوالدی بسیاری از کنسرتوها، کانتات ها و قطعات مذهبی خود را برای کودکان این پرورشگاه تصنیف کرده‌است. او در ۱۷۰۱ علاوه بر آموزش ویلن وظیفه آموختن ویولا آلینگلزه را نیز عهده دار شد. روابط ویوالدی با هیئت مدیره اوسپداله اغلب تیره و تار بود. این هیئت مدیره وظیفه داشت هر سال یک رای گیری جهت مشخص شدن باقی ماندن یا نماندن یک معلم در سمت خود، برگزار می‌کرد. به ندرت اتفاق می‌افتاد که هیئت مدیره به طور متفق القول رای مثبت به ویوالدی بدهد که سرانجام او در ۱۷۰۹شغل خود را به خاطر ۷ رای مخالف در برابر ۶ رای موافق از دست داد. اما پس از یک سال او از طرف اوسپداله دوباره فراخوانده شد؛ قطعا هیئت مدیره اوسپداله در این مدت به ارزش ویوالدی پی برده بود. او در ۱۷۱۳ مسئول فعالیت‌های موسیقایی موسسه شد. در خلال این سال‌ها بود که ویوالدی بسیاری از قطعات خود را که شامل بسیاری از اپراها و کنسرتوهای او می‌شود، نوشت. در ۱۷۰۵ اولین مجموعه کارهایش را منتشر ساخت: اپوس ۱ او که متشکل است از ۱۲ سونات برای ۲ ویلن و باسو کونتینوئو. در ۱۷۰۹ مجموعه دوم او (اپوس ۲) که ۱۲ سونات برای ویلن و باسو کونتینوئو بود منتشر گشت. مجموعه ۱۲ کنسرتو برای یک، دو و چهار ویلن و زهی‌هایش (اپوس ۳) را که با نام لسترو آرمونیکو (l'Estro Armonico) در آمستردام در ۱۷۱۱ انتشار داد، موفقیتی در کل اروپا برای او محسوب می‌شد و در ۱۷۱۴ بود که کلکسیون کنسرتوهای ویلن سولو و زهی ها(اپوس ۴) که لااستراواگانتزا (La Stravaganza) نام داشت، چاپ شد. ویوالدی در فوریه ۱۷۱۱ همراه با پدرش به برشا، جایی که مجموعه استابات ماتر او اجرا شد، عزیمت کرد. به نظر می‌رسد که این قطعه با عجله نوشته شده باشد: بخش زهی قطعه ساده‌است، موسیقی سه بخش اول در سه بخش بعدی تکرار شده است؛ با این حال این اثر از محتوای موسیقایی خوبی برخوردار بوده و از اولین شاهکارهای ویوالدی محسوب می‌شود. او در ۱۷۱۸ شروع به مسافرت کرد. با وجود مسافرت‌های متعدد ویوالدی، پیتا از وی درخواست کرد که هر ماه دو کنسرتو برای ارکستر پرورشگاه بسازد و با آن‌ها تمرین کند. اسناد پیتا نشان می‌دهد که او بین سال‌های ۱۷۲۳ تا ۱۷۲۹، ۱۴۰ کنسرتو تصنیف نموده‌است. مدیر اپرا اپرا در ونیز در اوایل قرن هجدهم عام ترین نوع موسیقی و سودآور ترین آن‌ها برای آهنگسازان بود. در این شهر سالن‌های اپرای زیادی برای نمایش عمومی وجود داشت. ویوالدی فعالیت خود را در زمینه اپرا اینگونه شروع کرد: اپرای نخست او با عنوان ottone in villa در ونیز اجرا نشد بلکه در ۱۷۱۳ در ویچنتزا به نمایش گذاشته شد. در آن سال ویوالدی به ونیز رفت و مدیر اپرای تئاتر سنت آنجلو شد یعنی همان جایی که اپرای Orlando finto pazzo خود را به اجرا گذاشت؛ هرچند که این اپرا مورد استقبال عمومی قرار نگرفت تا آنجا که ویوالدی مجبور شد پس از دو هفته اجرای آن را متوقف کند و به جای آن، یکی دیگر از اپراهایش را که در گذشته اجرا شده بود به نمایش بگذارد. او در۱۷۱۵ Nerone fatto Cesare (که هم اکنون گم شده‌است) را عرضه کرد. موسیقی آن را هفت آهنگساز تنظیم کرده بودند که ویوالدی با تصنیف یازده آریا این گروه را رهبری می‌کرد؛ در آن زمان این اپرا موفقیت زیادی را برای او به همراه آورد. ویوالدی در فصل بعدی تصمیم گرفت اپرای Arsilida regina di ponto را که به طور کامل خودش نوشته بود را اجرا کند. کمال در 1717 يا 1718 کار خوب ديگری به ویوالدی پيشنهاد شد که مقام مائسترو دي کاپلایی در کاخ شاهزاده فيليپ هسن دارم استادت، فرمانروای مانتوا بود. او سه سال در آن جا ماند و اپراهاي بسياری همانند تيتو مانليو (RV 738) را ساخت.او در 1721 به میلان، جايي که درام روستايي "لا سيليويا" (RV 734, گم شده)را آفريد رفت و دوباره در سال پس از آن اوراتوريوی دیگری رانوشت. گام بزرگ ديگر او حرکت به رم در سال 1722 بود یعنی جایی که اپراهاي او در سبکي نو مطرح شد و همان جایی که پاپ تازه بندیک سیزدهم ويوالدي را جهت نواختن موسیقی براي او فراخواند. در همين زمان ها بود که او کنسرتوهاي آشناي چهار فصل را نوشت. بن مايه الهام آن ها شايد ييلاق پيرامون مانتوا بوده باشد. اين کنسرتو ها جنبش نویی در ادراک موسيقی به وجود آوردند: در آن ها او نهر هاي روان، آواز پرندگان، پارس سگ ها، وزوز حشره ها، چوپان های جار زننده، تندبادها، رقاص های مست، شب های خاموش، چشم انداز های يخ زده، اسيک بازی کودکان بر روی يخ، و آتش روشن کردن را به نمايش گذاشته است. تولدش مبارک چندتا قطعه از ویوالدی میذارم و باید بگم که این قطعه جزو موومانهای 4 فصل نیست
daniyal بازدید : 30 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
تا حالا شده از خودتون سوال کنید که چرا دوست دارین یک آهنگ رو بارها و بارها گوش کنید؟! خوب در جواب این سوال باید بگم که این یک نوع اعتیاد هست ولی از نوع خوبش وقتی به یه آنگ گوش میدید و ازش لذت می برید یک نوع خارش در مغز ایجاد میشه که فقط با گوش کردن اون آهنگ یا آهنگها برطرف میشه برای همین نا خواسته دوست دارید به اون آهنگ گوش بدید و به سمت اون آهنگ کشیده می شید. جالبی این نوع اعتیاد اینه که روش ترک کردنش برعکس بقیه اعتیادهاست. شما وقتی به مواد مخدر اعتیاد پیدا می کنید برای ترک کردنش باید از اون ماده دور بشید و دیگه ازش استفاده نکنید ولی درمورد موسیقی اینطور نیست شما زمانی این نوع اعتیاد رو ترک می کنید که خیلی به اون آهنگ گوش بدید، البته باید بگم که هیچ وقت این اعتیاد به طور کامل از بین نمیره بلکه فقط کم میشه و وقتی شما بعد از مدتها به اون آهنگ گوش میدید خیلی ازش لذت می برید و حتی امکان داره دوباره بهش اعتیاد پیدا کنید
daniyal بازدید : 37 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
آیا میدانید... . هارمونی در خصلت هر قطعه سازی نقش اساسی دارد. در موسیقی آوازی, شعر فی نفسه منظور عاطفی آهنگساز را انتقال میدهد. در غیاب واژه ها, موسیقی خودش باید حالت عاطفی را القا کند. هارمونی های همخوان نوعی تاثیرتغزلی, رویایی یا رمانتیک می گذارند. هارمونی های ناهمخوان سبب تعلیق یا تنش و هیجان یا تردید می شوند. البته همخوانی و ناهمخوانی به گوش شنونده بستگی فراوان دارد. چیزی که به مذاق ما خوش می آید شاید اصلا خوشایند دیگری نباشد. 2. بیشتر شنوندگان امروزی از ابداع ملودیک دبوسی در "پرلود بعد از ظهر یک فائونوس" سرمست می شوند, اما لوئیس السن منتقد اهل بستن در 1904 نوشته بود:" لابد این فائونوس بعد از ظهر وحشتناکی داشته زیرا این موجود بدبخت از هرگونه ملودی رویایی اجتناب کرد تا بالاخره شنوندگان رفته رفته در درد و غم او سهیم شوند." یک سال بعد اثر دوباره اجرا شد و همین منتقد نوشت:"لحظه هایی هست که فائونوس دردمند دبوسی انگار به یک دامپزشک نیاز دارد." 3. آهنگسازان از تونالیته های مختلفی برای ایجاد حالت های مختلف استفاده می کنند. به طور کلی تونالیته های ماژور صدای روشن تر و خوش بینانه تری دارند و تونالیته های مینور غم انگیز تر و گرفته ترند. در درون این تقسیم بندی کلی هم هر گام مرکز دانگ متفاوتی دارد و از این رو حالت عاطفی اش تا حدودی متفاوت است. بیشتر آهنگسازان "دو ماژور" را تونالیته ای روشن و آزادتر می دانند حال آن که "سل مینور" نشان دهنده موسیقی جدی تر یا دراماتیک تر است. افراد عادی شاید تفاوتی میان تونالیته ها تشخیص ندهند اما با افزایش تجربه می توانید تشخیص دهید که آهنگساز کجا تغییر تونالیته می دهد. موسیقی دان آموزش دیده با شنیدن می تواند تونالیته را بگوید.
daniyal بازدید : 28 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
شاید یکی از مهمترین و به نظر من لذت بخش ترین قسمت موسیقی کار کردن تفسیر کردن و جمع کردن اطلاعات درمورد یک قطعه است. من خودم این کار رو خیلی دوست دارم و خیلی سعی کردم که یکسری از قطعات کلاسیک رو تفسیر کنم البته باید این رو اضافه کنم که لئونارد برنشتاین میگه: تفسیر موسیقی یک چیز کاملا حسی است و یک قطعه به اندازه تمام آدمای دنیا میتونه تفسیر داشته باشه. البته به نظر من آهنگسازای بزرگی مثل شوپن، باخ، بتهوون و... انقدر خوب و قوی قطعه می نوشتن که تقریبا همه یک حس رو از آهنگ می گرین فقط نحوه بیانشون با هم متفاوت خواهد بود. مثل قطعه آستوریاس اثر آلبنیز که بعضی ها میگن طوفان این شهر رو خراب کرد بعضی ها می گن زلزله البته من خودم با زلزله موافقم چون در قطعه میشه وجود پس لرزه رو شنید که باعث میشه شهر کلا از بین بره برای اینکه بتونیم یک قطعه رو تفسیر کنیم ( یعنی بتونیم بگیم آهنگساز قصد رسوندن چه حسی رو داره و درمورد چه چیزی صحبت می کنه ) باید چند چیز رو بدونیم که من به بعضی از اون ها اشاره می کنم. 1. دونستن زندگی آهنگساز و آشنا بودن با روحیاتش. 2. دونستن تکنیک های نوازندگی چون بعضی از تکنیک ها در جاهای مختلف کاملا مشخص هستن که به چه منظوری استفاده شدن مثل موومان دوم زمستان از چهار فصل ویوالدی که ویولن تکنیک پیتسوکاتو اجرا می کنه و کاملا بیانگر بارش برف هست. 3. دونستن تونالیته قطعه. دونستن تونالیته قطعه کمکتون می کنه چون هر گام تقریبا، نه صد در صد یک حال و هوای خاصی داره مثل گام های ماژور که معمولا برای قطعات شاد استفاده می شن و گام های مینور که معمولا برای قطعات آروم استفاده می شن یا اینکه مثلا گام لا مینور یک فضای غم شیرین رو می تونه نشون بده البته همه این چیزهایی که در این مورد گفته شد صد در صد نیست اما خیلی می تونه کمکتون کنه و به دونستن قطعه نزدیکتون کنه 4. گوش کردن زیاد موسیقی ( گوش کردن، نه شنیدن اونم نه هر قطعه ای. قطعات خوب ترجیحا کلاسیک و برای شروع ترجیحا از دوران رمانتیک ) 5. خوندن تفسیرهایی که قبلا برای قطعات نوشته شدن 6. دونستن نوع قطعه. یعنی اینکه قطعه دارای چه فرمی است. ( سونات، فوگ، نکتورن یا ... ) چون بعضی از حالت ها مثل نکتورن معمولا درمورد یک موضوع خاص نوشته میشن
daniyal بازدید : 29 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
طبق تحقيقاتي كه دانشمندان كردند به اين نتيجه رسيدند كه در بدن هر انسان يكسري فركانس هاي خاص ايجاد ميشه. با دستگاه هاي بسيار پيشرفته اي فركانسهايي كه داراي طول موج بسيار ضعيفي بودند و بسامدهايي ضعيف رو ايجاد مي كردند رو به حدي رسوندن كه بشه با گوش اونهارو شنيد. پس از اينكار به اين نتيجه رسيدند كه اين فركانس ها كه از باز شدن دي ان اي ها و واكنش نشون دادن اونها به اتفاقاتي كه براي بدن ميوفته بوجود ميان، يك موسيقي رو ايجاد مي كنند كه بسيار دلنشين و اصولي است. جالب اينجاست كه اين موسيقي هارموني داره و تقريبا تنظيم شده. پس از تحقيقات گسترده تر بروي انسان هاي سرطاني به اين نتيجه رسيدند كه انسان هايي كه دچار مشكلاتي هستند مثل سرطان فركانس هايي نامنظم و نامطبوع رو توليد مي كنند و موسيقي بدن اونها بهم ريخته و نامنظم است. اين نكته به اين خاطره كه وقتي يك انسان دچار سرطان ميشه در واقع بدنش كنترل رشد سلولها و كار اونها رو از دست ميده بنابراين دي ن اي ها بي رويه و بدون برنامه ريزي بوجود ميان و رشد مي كنند كه اين موضوع باعث بوجود اومدن فركانس در بدن انسان ميشه اما چون هماهنگ با بدن انسان نيست خيلي بهم ريخته و شلوغ شنيده ميشن محققان با اين نتايجي كه به دست آوردن تونستن تا به حال سرطانهايي مثل سرطان سينه رو به كلي درمان كنند يا سرطان رو از حالت بدخيم به خوش خيم تبديل كنند و با عمل جراحي بهبودي كامل رو به بيمار برگردونن و نكته آخر و جالب تر اين كه همونطور كه يك دي ان اي رو ميشه به يك موسيقي تبديل كرد يك موسيقي رو هم ميشه به يك دي ان اي تبديل كرد كه در اين راستا يكي از پرلودهاي شوپن رو به دي ان اي تبديل كردند و اون قطعه تبديل به يك سلول سرطاني شد ( خيلي دوست دارم بدونم كدوم پرلودش بوده ) در آخر به اين نكته خوب فكر كنيد كه بدن هر انسان داراي يك دي ان اي خاص و منحصر به فرد كه يك فركانس خاص رو توليد ميكنه فكر مي كنيد بدن شما الان چه موسيقي داره اجرا مي كنه؟ از اين لينكي كه پايين گذاشتم مي تونيد يك نمونه از اين موسيقي رو گوش كنيد http://www.yourdnasong.com/music_samples.htm
daniyal بازدید : 43 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
در موضوع موسيقي و بدن انسان همونطور كه از اسمش مشخص است ميخوام در رابطه با موسيقي و تاثيراتش برروي بدن انسان صحبت كنم قصد دارم با يك موضوع جالب اين بحث رو باز كنم براي شروع تاثير موسيقي برروي DNA و شگفتيهاي بدن انسان كه به موسيقي مربوط ميشه رو ميگم من كه خودم وقتي فهميدم خيلي تعجب كردم و خيلي واسم جالب بود قبل از اينكه بخوام بحث رو شروع كنم لازمه كه يكم درمورد DNA توضيح بدم. DNA چيست؟ DNA مخفف اسید دزوکسی ریبونوکلئیک ( Deoxyribo Nucleic Acid) مي باشد كار دي ان اي ذخيره اطلاعات ژنتيكي موجودات زنده است. دي ان اي حاوي دستورات ژنتيكي براي رشد و نمو موجودات زنده است دي ان اي در هر انسان منحصر به فرد است و هر انسان يك دي ان اي خاص دارد تمام دي ان اي ها در دنيا فقط از چهار باز تشكيل شدند كه عبارتند از : آدنین، تیمین، گوانین و سیتوزین اين باز ها همديگرو جذب مي كنن و پس از تكميل شدند شروع به باز شدن مي كنند و توسط يك سري رشته به هم متصل مي شوند مثل شكل پايين جالب اينجاست كه بازها طبق يك آرايش خاص همديگر رو جذب مي كنند يعني مثلا آدنين نمي تونه به هرسه باز ديگه جذب بشه. اينا رو گفتم كه اگه احيانا با دي ان اي آشنا نبوديد يك آشنايي كلي پيدا كنيد.
daniyal بازدید : 30 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
چرا رپ بوجود اومد؟ رپ توسط سیاه پوستان آمریکایی در زمان برده داری و نژادپرستی بوجود اومد سیاه پوستان برای اعتراض به نژادپرستی و برده داری سیاه ها نیاز به یک راه تاثیرگذار داشتند و خوب چه چیزی بهتر از موسیقی می تونه تاثیرگذار باشه واقعا؟ برای همین سعی کردند از موسیقی استفاده کنند اما به دلیل اینکه سوادی در موسیقی نداشتند و فقط کارگرانی ساده بودند تنها کاری که تونستن بکنند این بود که حرفهاشون رو به صورت ریتمیک بزنن. و برای اینکه خیلی ساده و خالی نباشو چهاره و تاثیر حرفشون بیشتر بشه از یکسری بیت ها استفاده کردند. اینطوری شد که یک حالت خاص از صحبت کردن بوجود اومد نه یک نوع جدید موسیقی. در شعر رپ هیچ قاعده ای وجود نداره و شما می تونین هرچیزی رو به شکل رپ و ریتمیک بخونید برای اینکه این موضوع بهتون ثابت بشه می تونید همین موضوعی رو که من نوشتم رو به شکل ریتمیک بخونید و ببنید که مثل رپ میشه و همونطور که می دونید شعر و ترانه هر چقدر هم که ساده باشه یک سری قوانین و چهارچوب هایی پشتش هست به طور کلی شما می تونید تمام حرفهای روزانتون رو به این شکل بگید و یک نکته که مهمه اینکه رپ یک حالت اعتراضی داره و اون حرفهایی که زده میشه باید اعتراضی باشه نه عاشقانه یا هرچیز دیگه. پس اون افرادی که رپ میخونن تو شعرشون میگن دوستت دارم و عاشقتم و... باید بهشون بگم که رپ نمی خونن چون یک نکته که مهمه در هرکاری اینه که یکسری چهارچوب هارو باید رعایت کرد و اگه از چهارچوبش خارج بشه اونم یک همچین چیز به این مهمی دیگه اون کار از هدفش دور شده و ارزشی نداره. اما چرا رپ موسیقی نیست؟ برای اینکه وارد این موضوع بشیم جا داره اول موسیقی رو تعریف کنم. موسیقی به دو صورت مورد بررسی قرار میگیره 1. علمی 2. هنری علمیش رو که می تونید از تو وبلاگ بخونید و تکرارش کار بیهوده ایه. تعریف موسیقی از بعد هنری: به بیان احساسات توسط اصوات در یک چهارچوب خاص که دارای یک نظم مشخص باشه رو موسیقی میگن این یک تعریف ساده و معمولی از موسیقی بود و باید بگم که تعریف برای این هنر بسیار زیاده. حالا یک سوال: آیا رپ توی یکی از این تعاریف گنجونده میشه واقعا؟ نکته دیگه که جا داره بگم اینه که آیا هر چیزی که ریتمیک بود یعنی موسیقی؟ اگه با این حرف موافقید که هر چیز ریتمیک یعنی موسیقی باید بگم سخت در اشتباهین و برای اثبات حرفم دوست دارم گذری بزنم به یکی از کلاسهای استراوینسکی در هاروارد که میگه هر چیز آهنگین و ریتمیکی موسیقی نیست و فقط یک چیزی شبیه موسیقی است حتی اگه احساسات شما رو تحت تاثیر قرار بده و برای اینکه به یک موسیقی تبدیل بشه نیاز به یک نظم خاص داره که این نظم بوجود نمیاد مگه اینکه یک علم پشتش باشه به نام آهنگسازی. همونطور که قبلا گفتم رپ یک نوع صحبت کردن ریتمیکه و چیزی بیشتر از این نیست. آیا شما می تونید به هر نوشته ای که آهنگین باشه بگین شعر؟ آیا نثر مسجع هم شعر محسوب میشه؟
daniyal بازدید : 36 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
خاطرات با تو بودن دیگه واسه من خیاله آره راه با تو بودن دیگه واسه من زیاده تا با پای پیاده بیام به دیار تو آخه بیچاره چی بارت کنم کی یار تو می شه بعد من؟ اگه نباشم می میری تو می گی عاشقمی هنوز آخه چی می گی تو؟ هرچی فکر می کردم راجع بت اشتباه بود من دوست داشتم و این اشتبام بود آره عشق ما زود چقدر از هم پاشید به نفعمونه که دور از هم باشیم تو کجا بودی وقتی من دلم سوخته بود آخه چرا با من بودی دلت سوخته بود؟ تهی!
daniyal بازدید : 25 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
متولد 6 بهمن 1364 * دانشجوی مهندسی کامپیوتر * غذای مورد علاقه: قرمه سبزی * رنگ مورد علاقه: مشکی و سبز حسین تهی که پنج سال پیش کار ترانه سازی و خواندن در سبک رپ را آغاز کرده است، کار خود را نه "تقلیدی" از آنچه که در غرب بدان "موسیقی رپ" می گویند، که بیشتر وسیله ای برای "انرژی" دادن به شنونده از طریق"بیان مشکلات و معضلات مشترک" در زندگی روزمره تلقی می کند. از دیدگاه تهی ، "معضلات و مشکلات" هر آنچه که باشند ، از پیش و پا افتاده ترینشان همچون شکست های عشقی تا معضلات جدی تر همچون "فقر و بیکاری" می توانند از طریق ریتم های شاد موسیقی هیپ هاپ، با "اثر گذاری بیشتری" بازگو شوند. اما توجه تهی به زندگی امروزی و مشکلات آن، او را نسبت به سنتها و رسمهای قدیمی بی توجه نکرده است، دست کم این چیزی است که خود با شوخی و کنایه می گوید. او درباره دلبستگی اش به نوروز باستانی، با همان طنز همیشگی اش گفت: "من با نوروز خیلی صمیمی ام. اصلا دست می اندازم گردنش با هم بیرون می رویم و حال می کنیم." عیدی ما از سفره هفت سین به تهی، تخم مرغ رنگی بود. اما او انگار امید دارد که آهنگهایش، هرچند هنوز زیرزمینی هستند و در بازار رسمی و کلان موسیقی جا نگرفته اند، روزی به "مرغ تخم طلا"ی او بدل شوند. او با اشاره ای کنایه آمیز به این تخم مرغ رنگی گفت: "امیدوارم سال آینده آنقدر پول داشته باشم که به جای اینکه تخم مرغ رنگی عیدی بگیرم، تخم مرغ طلا عیدی بدهم." از او در زمینه فعالیت های هنری اش در سالی که گذشت می پرسم که با رضایت پاسخ می دهد: "واقعا سال خوبی بود. هم از نظر کاری و هم از نظر زندگی خصوصی. گرچه تشخیص اینکه پیشرفت کرده ام یا نه، با مخاطبانم است ولی به نظر خودم پیشرفتم محسوس بوده و چندین کار متفاوت ضبط و منتشر کرده ام." از آرزوهایش برای سال جدید می پرسم، می گوید: "بعد از سلامتی خودم و خانواده ام، امیدوارم بتوانم با دوست عزیزم (با تاکید شدید بر عبارت دوست عزیز ) امیر تتلو، کارهای مشترک زیادی ضبط و منتشر کنیم ، اما مهم ترین کار مشترکمان کلیپ ویدیویی است که در حال تمرین برای ضبط آن هستیم . در این کلیپ قصد داریم برای اولین بار یک در یک کار زیر زمینی، از گروه رقصندگان استفاده کنیم
daniyal بازدید : 33 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
اون عشقم بود و همه اینو می دونستن دوستم نداشت اگه اینو می دونستم می کشیدم کنار ولی بگو گناهم چیه؟ من دوست داشتم آره گناهم اینه؟ من با صداقت به راهم ادامه دادم بگو چرا خاموشه فانوس و چراغ راهم کسی دیگه اومد که افتادم من سریع از چشم؟ آخه ندیدم من تو زندگیم اثری از عشق من تو رو می خواستم تو نمی خواستی به من چه خب تو خودت می ذاشتی می رفتی بگو بعد چطور به همه می ری می گی که منو دوست داری چرا می گی می خوای تنها باشی غمو دوست داری؟ یا که دوست داری عذابم بدی دختر بد؟ (عاشق این تیکشم..) ولی با همه اینا عشق محکم من فقط مال توئه منم خیالم راحت که نه دو رو مثل تو نه خیانتکارم.....
daniyal بازدید : 43 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
اون عشقم بود و همه اینو می دونستن دوستم نداشت اگه اینو می دونستم می کشیدم کنار ولی بگو گناهم چیه؟ من دوست داشتم آره گناهم اینه؟ من با صداقت به راهم ادامه دادم بگو چرا خاموشه فانوس و چراغ راهم کسی دیگه اومد که افتادم من سریع از چشم؟ آخه ندیدم من تو زندگیم اثری از عشق من تو رو می خواستم تو نمی خواستی به من چه خب تو خودت می ذاشتی می رفتی بگو بعد چطور به همه می ری می گی که منو دوست داری چرا می گی می خوای تنها باشی غمو دوست داری؟ یا که دوست داری عذابم بدی دختر بد؟ (عاشق این تیکشم..) ولی با همه اینا عشق محکم من فقط مال توئه منم خیالم راحت که نه دو رو مثل تو نه خیانتکارم.....
daniyal بازدید : 31 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
ابی به خواندن ترانه‌هایی با مضامین سیاسی، اجتماعی و نیز عاشقانه علاقه نشان می‌دهد. او ترانه‌های متعددی در مورد ایران خوانده که بسیاری از آنها دارای مضامین سیاسی اعتراضی و گاه بحث‌انگیز بوده‌اند. از جملهٔ این ترانه‌ها که سرشار از مضامین سیاسی هستند می‌توان به «خلیج فارس»، «بشکن» و «تصمیم» اشاره کرد.[۸] ترکیب ملودی فرید زلاند و کلام شهیار قنبری و تنظیم منوچهر چشم‌آذر منجر به خلق ترانه‌ای شده‌ است با نام «نون و پنیر و سبزی» که می‌توان آن را سمبل ترانه‌های معترض دورهٔ خود به حساب آورد. این ترانه با اجرای مشترک ابی و داریوش به عنوان یکی از ترانه‌های ممنوعه در سال‌های اوایل دههٔ ۱۳۷۰ در ایران به صورت پنهانی دست به دست می‌گشته ‌است.[۱۲] صرف‌نظر از مسائل سیاسی، او در ترانه‌های خود به مسائل اجتماعی نظیر فقر، آزادی بیان و حقوق زنان نیز توجه نشان می‌دهد. سه ترانهٔ «هلا»، «سیاه‌پوش‌ها» و «بانوی خاوری» نمونه‌هایی از این دست هستند.[۸] اکثر ترانه‌های عاشقانهٔ ابی نیز اشعار ترانه‌سراهای معاصر است ولی در لابه‌لای آنها اشعار عرفانی شعرای متقدم نیز دیده می‌شود مانند آهنگ «حیلت رها کن» که شعر آن از مولوی است[۱۳] و آهنگ «خدا می‌داند» که شعر آن از شمس مشرقی شاعر و عارف قرن هشتم است.[۱۴] ابی را از نظر کاری خواننده‌ای ریسک‌پذیر، و از نظر انتخاب آهنگ و ترانه، نوگرا می‌دانند. این ریسک‌پذیری در کار، در دو آلبوم اخیر وی بخصوص سه ترانهٔ «من اگه خدا بودم»، «خدا با ماست» و «جهان‌بینی» با وضوح بیشتری نمایان می‌شود. ترانهٔ «من اگه خدا بودم» با طرح مسئلهٔ شر و در رأس آن فاجعهٔ زلزلهٔ بم، به نوعی دیدگاه‌های رایج در مورد خدا را به چالش می‌کشد. ترانهٔ «خدا با ماست» نیز ترانه‌ای ساختارشکن است با این تفاوت که برخلاف ترانهٔ «من اگه خدا بودم» درصدد است با شریک قرار دادن خدا در تمام شئون زندگی انسان، راهکاری برای رویارویی با شرور پیش پای انسان بگذارد. در ترانهٔ «جهان‌بینی» نیز با طرح موضوع فلسفهٔ زندگی، بسیاری از چالش‌های ذهنی و دغدغه‌های فکری بشری به باد انتقاد گرفته می‌شود و تنها جهان‌بینیِ دارای اهمیت و اصالت، عشق معرفی می‌‌‌گردد.[۱۵] ابی به کیفیت کلامی و زبانی ترانه‌هایی که می‌خواند بسیار اهمیت می‌دهد ولی این بدین معنا نیست که در مورد ملودی و موسیقی کار خود حساسیت ندارد. در برخی مواقع، اساساً ملودی اثر بوده است که موجبات خلق ترانه را فراهم ساخته است. به عنوان نمونه، دو آهنگ «ستاره‌های سربی» و «شب‌گریه» توسط ایرج جنتی عطایی بر روی دو ملودی پیش‌ساختهٔ سیاوش قمیشی ترانه‌سازی شده است.[۴] ترانه‌‌های خاص [ویرایش] گفتنی است دو آهنگ از کارهای ابی دارای دکلمه است، یکی آهنگ «خورجین» از آلبوم «شب‌زده» که توسط بابک بیات آهنگساز همین ترانه اجرا شده‌ است[۱۶] و دیگری آهنگ «بانوی خاوری» از آلبوم «حسرت پرواز» که توسط خود ابی اجرا شده ‌است و می‌توان آن را تنها دکلمهٔ ابی به حساب آورد. ابی در دوران جوانی، توانایی خود را در زمینهٔ خوانندگی به زبان انگلیسی نیز به محک گذاشته‌ است که دو ترانهٔ آن به صورت رسمی در آلبوم‌هایش منتشر شده‌ است یکی ترانهٔ PaPa در آلبوم «تپش» و دیگری ترانهٔ Far Away در آلبوم «پیر».[۱۷] ابی دارای تعدادی تک‌آهنگ است که در آلبوم‌های رسمی وی منتشر نشده است. این ترانه‌ها در میان هوادارانش به «ترانه‌های بی‌بام ابی» شهرت پیدا کرده‌اند. آهنگ‌های «ظالم»، «ناجی شرق»، «کتاب سوخته» و «تهمت» از جملهٔ این ترانه‌ها هستند.[۱۸] آهنگ «ظالم» به تازگی توسط خواننده‌ای به نام راستین بازخوانی شده‌ است.[۱۹] ابی اخیراً خود نیز به بازخوانی برخی آهنگ‌های قدیمی خود پرداخته ‌است مانند ریمیکس دو آهنگ «خالی» و «مست چشات» که در آلبومی به نام «یادگاری» منتشر شده‌اند.[۲۰] ریمیکس ترانه‌هایی مانند «پوست شیر»، «درخت»، «نوازش» و «گریه نکن» که در شماری از سایت‌ها[۲۱] منتشر شده ‌است کارهایی ذوقی و تفننی از طرف برخی هواداران ابی است و ارتباطی به ریمیکس‌های رسمی خواننده ندارد. طبق آماری که وب‌سایت ویکی صدا در مورد برترین ترانه‌های خوانندگان مختلف منتشر کرده ‌است، اگر از آلبوم اخیر ابی یعنی «حس تنهایی» صرف‌نظر شود، ترانهٔ «خاکستری» از آلبوم «کوه یخ» به عنوان برترین ترانهٔ ابی معرفی شده ‌است.[۲۲] در نظرسنجی که در وب‌گاه فیس‌بوک تحت عنوان «ماندگارترین ترانه‌های ایرانی» صورت گرفته‌ است، ترانهٔ «کی اشکاتو پاک می‌کنه» از ابی در میان ۱۰۰ ترانهٔ منتخب از حدود ۴۶ خوانندهٔ پاپ و سنتی ایران، به عنوان برترین ترانه انتخاب شده ‌است. این نظرسنجی به صورت آنلاین در این وب‌سایت در جریان است.[۲۳] ابی اخیراً با همکاری شادمهر عقیلی موزیک ویدیویی با نام «رؤیای ما» منتشر کرده‌ است که آمار بازدید از آن در وب‌سایت یوتیوب از مرز یک میلیون نفر گذشته ‌است. این میزان بازید از ویدیو کلیپ‌های ابی در این سایت ظاهراً بی‌سابقه است
daniyal بازدید : 36 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
او در دوران نوجوانی با خواندن قرآن در صف‌های مدرسه به استعداد خود در خواندن پی می‌‌برد. ابتدا در یک گروه دوستانه به نام سان بویز و سپس در باشگاه‌ها و کاخ‌های جوانان به صورت رسمی شروع به خواندن می‌کند. در گروه سان بویز، ابتدا به خواندن آهنگ‌های ایتالیایی، بخصوص ترانه‌های آلبانو کاریسی خواننده و بازیگر بنام ایتالیایی می‌پردازد و سپس به اجرای ترانه‌هایی از خوانندگان مطرح آن دوران مانند جیم موریسون، اریک بوردون، تام جونز و پپینو دی کاپری رو می‌آورد.[۵] او اولین بار در کاخ جوانان جنوبی به روی صحنه می‌رود. تجربهٔ اولین اجرای رسمی ابی از زبان خودش شنیدنی است. آن‌طور که وی در مصاحبه‌ای نقل کرده است در اولین اجرا از فرط استرس، نیمی از بدنش کاملاً بی‌حس شده و اصطلاحاً به خواب می‌رود. او این واقعه را جزو خاطرات تلخ اما فراموش‌نشدنی خود ذکر کرده است.[۴] ابی در همان دوران با شهبال و شهرام شب‌پره آشنا می‌شود. شهبال شب‌پره صدای او را در سان بویز می‌شنود و به وی پیشنهاد کار در گروه بلک کتز را می‌دهد. او در کنار فرهاد مهراد مدت دو سال با گروه بلک کتز همکاری می‌کند و مدت زیادی در کابارهٔ کوچینی به روی صحنه می‌رود. سپس از این گروه جدا می‌شود و به همکاری با آهنگسازان و ترانه‌سرایان مطرح آن دوران می‌پردازد. بعدها ابی از دوران همکاری با فرهاد در گروه بلک کتز، به عنوان دورهٔ آموزشی خود یاد می‌کند.[۶] در آن زمان که ابی وارد عرصهٔ موسیقی می‌شود، خوانندگان اندکی در ایران در زمینهٔ موسیقی پاپ به فعالیت مشغول بودند که از آن جمله می‌توان به ویگن و عارف اشاره کرد.[۴] دیری نمی‌گذرد که ابی نیز نخستین ترانهٔ مستقل خود را با نام «عطش» عرضه می‌کند که برای فیلمی به همین عنوان ساخته می‌شود. دومین ترانهٔ وی «چرا چرا» نام دارد با شعری از مسعود هوشمند و آهنگی از واثقی.[۷] اما سومین ترانهٔ ابی که به گفتهٔ خودش باعث معروفیت وی می‌شود ترانه‌ای است به نام «شب» با شعر اردلان سرفراز و آهنگ منصور ایران‌نژاد که برای اولین بار در شوی معروف میخک نقره‌ای از فریدون فرخزاد پخش می‌شود
daniyal بازدید : 28 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
ابی پیش از انقلاب، تک‌آهنگ‌های زیادی را بر روی صفحه منتشر کرد ولی هیچ‌گاه آلبوم مستقلی از وی ارائه نشد. آثار این دورهٔ او بعد از انقلاب و در خارج از کشور بود که در قالب آلبوم‌های مستقل و به صورت کاست به بازار عرضه شد. در کارنامهٔ کاری ابی، همکاری با ترانه‌سرایان برجسته‌ای چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری و آهنگسازان سرشناسی چون بابک بیات، واروژان، فرید زلاند و سیاوش قمیشی به چشم می‌خورد. در میان آهنگسازانی که با آنها همکاری داشته، فرید زلاند با ۳۹ آهنگ و سیاوش قمیشی با ۲۷ آهنگ در صدر قرار دارند. آخرین کار فرید زلاند برای ابی سه آهنگ از آلبوم «طلوع کن» و آخرین کار سیاوش قمیشی برای ابی، مجموع آهنگ‌های آلبوم «شب نیلوفری» است. ابی در سال‌های اخیر از طیف آهنگسازان سنتی فاصله گرفته و دو آلبوم اخیر خود را با همکاری آهنگسازان جوانی نظیر شوبرت آواکیان و شادمهر عقیلی وارد بازار کرده‌ است. ابی در سال‌های پس از انقلاب در بزرگ‌ترین سالن‌های بین‌المللی جهان کنسرت اجرا کرده‌ است که برخی از آنها کنسرت خیریه بوده است. در سال ۲۰۰۷ میلادی برای اجرای کنسرت همراه با ارکستر سمفونی آخن، از ابی به شکلی ویژه دعوت به عمل می‌آید. اجرای ابی همراه با این ارکستر در رسانه‌های محلی آخن، بازتاب گسترده‌ای می‌یابد.[۸] از معروف‌ترین کنسرت‌های خیریهٔ او نیز کنسرت وی در رویال آلبرت هال در لندن در سال ۲۰۱۰ است که عواید آن صرف کمک به بیماران مبتلا به ام اس شد.[۹] با آنکه سال‌هاست که ابی در خارج از ایران و در تبعید زندگی می‌کند، هنوز برخی طراحان ایرانی از نام وی جهت افزایش فروش کالاهای تجاری خود بهره می‌گیرند.[۸] شماری از خوانندگان داخل ایران نیز به شدت تحت تأثیر سبک خواندن و نحوهٔ اجرای او قرار گرفته‌اند. در مورد قاسم افشار که از جملهٔ این خوانندگان است و بازخوانی ترانهٔ «خلیج فارس» ابی بدو منسوب است،[۱۰] حتی در حرکات دست و پای وی هنگام اجرای کنسرت نیز شباهت بسیاری با ابی برقرار ساخته‌اند.[۱۱
daniyal بازدید : 92 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
پدر ابی خیاط بوده و مادرش خانه‌دار. چهار خواهر و یک برادر داشته که برادرش را چند سال پیش از دست داده است.[۴] وی از همسر اول خود فیروزه مقدادی، صاحب سه دختر به نام‌های عسل، سایه و خاتون است که برای هر سه آنها یک ترانه خوانده ‌است. همسر دوم او مهشید برومند یک پسر به نام فرشید دارد که پسرخواندهٔ ابی است.[نیازمند منبع] گفته می‌شود آغاز آشنایی آنها با یکدیگر، در یکی از اجراهای ابی در گوتنبرگ بوده است.[۲] ابی دو سال قبل از انقلاب، برای اجرای کنسرت به آمریکا می‌رود و با شروع انقلاب، ناگزیر در آنجا ماندگار می‌شود
daniyal بازدید : 32 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
ابراهیم حامدی (زادهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۲۸ در تهران) مشهور به ابی خواننده موسیقی پاپ اهل ایران است. او یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شمار می‌رود و به محبوب بودن در میان تمام طبقات جامعه و اقشار سنی، معروف است. او را با لقب «آقای صدا» (Master of Voice) به مدد قدرت و توانایی اجرا و خواندنش در برنامه‌های زنده و تحریرهای سنگین در موسیقی پاپ می‌شناسند. شرکت وی در کارهای خیریه باعث شده از او به عنوان انسانی خیّر نیز یاد شود. ابی دارای صدایی از جنس باریتون است[۱] و در سبک‌های مختلف موسیقی صاحب اثر است: بالاد‌، موسیقی فولکلور، پاپ تهرانجلس، دنس و اخیراً هاوس و ترنس.[۲] او تحت تأثیر خوانندگانی چون فرهاد مهراد، جنسیس، جیم موریسون، یوتو، کلدپلی و پر گسله بوده است.[۲] برخی او را با تام جونز خوانندهٔ سرشناس بریتانیایی مقایسه کرده‌اند، با این تفاوت که ابی را بر خلاف تام جونز دارای تمایلات سیاسی می‌دانند
daniyal بازدید : 48 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
داريوش در ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ (۴ فوريه ۱۹۵۱) در تهران به دنيا آمد. پدرش, محمود اقبالي, از ملاکان آذربايجان بود. او دوران کودکي خود را در شهر ميانه, زادگاه پدر و ماردش, گذراند, در همان دوران کودکي تنها خواهرش را, گيتي, که ۵ سال بيش نداشت, از دست داد و اين حادثه موجب تيرگي هايي در رابطه پدر و مادرش شد. اولين بار صحنه را در ۹ سالگي, در مدرسه شهر آرا, به مناسبت جشني تجربه کرد, بعد ها با خواندن ترانه براي دوستان و نزديکانش با تاييدها و تشويق هاي صادقانه مواجه شد تا بعدها با اجراي چند ترانه در جشن هاي خانوادگي حتي از گروهي از افراد ناشناس و غير وابسته, در عرصه هنر خوانندگي, مورد تاييد قرار گرفت تا داريوش بيش از پيش روي به خوانندگي آورد. سال ها بعد داريوش براي اولين بار از طريق فرستنده تلويزيون آموزشي آن زمان, به همگان معرفي شد تا دريچه اي تازه به درون يک دنياي رويايي و پر جازبه به روي وي گشاده شود. بعد ها فرست هاي جديدي براي عرصۀ وجود در يک زمينه ي وسيعتر فراهم گرديد. برنامه پرطرفدار زنگوله ها که در رديف محبوب ترين برناه هاي تلوزيوني در آن زمان محسوب ميگرديد, به دليل علاقه و توجه بيش از حد نسل جوان, زمينه ي مساعدي براي هنرنمايي گروهي از خوانان مستعد و علاقه مند به کارهاي هنري در رشته ي موزيک فراهم آورده بود. داريوش به اتفاق کيوان و مرحوم افشين مقدم, در سال ۱۳۴۹, گروه سه نفري خوانندگان جوان را متداول کردند. موفقيت اين گروه به حدي رسيده بود که حتي براي اجراي برنامه در کاباره ها از آنان دعوت به عمل مي آمد و بدينگونه پس از پخش صدا و تصوير آنان در راديو و تلويزيون, بخصوص برنامه ي ۶/۸ , گام تازه اي بري پيوستن به گروه خوانندگان حرفه اي, پيش گماشتند. و اين در موقعيتي بود که داريوش اسم و رسمي به عنوان يک خواننده تازه نفس بدست آورده بود. بهانه هاي استقلال طلبي و فعاليت فردي و تمايل به کسب عنوان و اشتهار به عنوان يک خواننده ي منفرد, دلايل جدايي از گروه سه نفره به دنبال داشت.( لازم به ذکر است که کيوان و افشين همواره به عنوان گروه ۲ نفره به فعاليت خود ادامه دادند.) پس از جدايي از گروه ۳ نفره که به سبک ۶/۸ مي خوانندند, داريوش شروع به خواندن ترانه هاي ملايم تر کرد, که در اين ميان ترانه ي به من نگو دوست دارم متولد شد و به شکلي بي سابقه و دور از ميزان تصور و انتظار, ميان مردم گل کرد و پس از آن داريوش به عنوان يک خوانده ي جوان, موفق به کسب هويت شد! ترانه هاي بعدي داريوش تماما به سبکي کاملا غمگين و گاهي اعتراض آميز درآمد, و پي آمدهاي نا گواري را از جمله زنداني شدن وي به دليل خواندن ترانه هاي سياسي به دنبال داشت. داريوش بدون شک محبوب ترين خواننده ي مرد قبل از انقلاب بود, و اين محبوبيت هم به اسيد و اسيد پاشي از سوي معشوقه وي کشيد. او با وجود محبوبيتش آنطور که بايد و شايد در تلويزيون فعاليت نداشت, به گفته خود او که اعتقاد داشت پخش مکرر ترانه ها از راديو و تلويزيون موجب اکراه ميشود. نکته ي جالب اينجاست که داريوش در هيچ يک از شوهاي خود به دوربين نگاه نميکند. داريوش علاوه بر هنر خوانندگي اشتياق زيادي هم به بازيگري در فيلم هاي سينمايي داشت. او در اوج مشهوريتش در دو فيلم ياران (۱۳۵۳), ساخته محمد دلجو و اميرمجاهد با اجراي زيباي ترانه ي ياران با صداي زيباي فريدون فروغي براي اين فيلم، و فرياد زير آب (١٣٥٦) به همراه فرزانه تائيدي و شهره و به کارگرداني سيروس الوند ايفاي نقش کرد, و در اين فيلم دو ترانه فرياد زير آب و اجازه را نيز به عنوان موزيک متن اين فيلم, مورد اجرا قرار داد. داريوش ترانه ي زندوني,که جزو ترانه هاي سياسي او به شمار ميآيد, را براي فيلم گذر اکبر و زهره را براي فيلم رهايي خواند. داريوش در طي فعاليت هنري خود, قبل از انقلاب, بيش از ۳۰۰ ترانه در بيش از ۳۰ صفحه و کاست مستقل خود به موسيقي ايران عرضه کرد, و حضور کاملا فعالي نيز بعد از انقلاب داشته, و همچنان به فعاليت خود ادامه مي دهند
daniyal بازدید : 25 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
در ۶ مرداد تابستان سال ۱۳۵۰ در تهران زاده شد. او در باره کودکی خود در ایران این چنین نقل می‌کند: "من بیشتر با مادربزرگم که ساکن میدان ژاله بود زندگی می‌کردم و تمام خاطرات کودکیم دردوران مدرسه خلاصه می‌شود که در دبستان مهرجو خیابان نادری تمام مدت با دوستان مشغول شیطنت بودیم." منصور تا ۱۳ سالگی در ایران بود و سپس ایران را برای همیشه تا به امروز ترک می‌کند و به قصد ادامه تحصیل راهی آمریکا می‌شود. منصور در بازار مبل دلاوران به فروشندگی مشغول بود او در باره این سفر چنین می‌گوید:” من بیشتر با مادربزرگم که ساکن میدان ژاله بود زندگی می‌کردم و تمام خاطرات کودکیم دردوران مدرسه خلاصه می‌شود که در دبستان مهرجو خیابان نادری تمام مدت با دوستان مشغول شیطنت بودیم. “ "در سال ۱۳۶۴ از ایران به صورت قانونی برای ادامه تحصیل خارج شدم ولی با دلتنگی و ناراحتی بسیار زیاد، به دلیل دور شدن از خانواده و دوستانم، ایران را ترک کردم. بعد از مدتی وارد مدرسه‌ای در لوس آنجلس شدم که توانستم دوستان زیادی که پیدا کنم و دوری از عزیزانم برایم قابل تحمل تر شد." منصور پس از اتمام دوران تحصیل در دبیرستان به عنوان همخوان روی صحنه و هم چنین در استودیوهای ضبط موسیقی کار پرداخت و منصور کم کم به کار ضبط موسیقی آشنا شد و بالاخره موسیقیدانی که قبلا با او سابقهٔ هم کاری داشت او را به منظور تنظیم آهنگ‌ها در پروژه شخصی خویش وارد کرد و او را استخدام کرد. ۱۳۷۰ - شروع فعالیتمنصور اولین آلبوم خود را با سرمایهٔ شخصی حاصل از درآمد فروشگاه موبایل متعلق به خود در سال ۱۳۷۰ آغاز کرد. منصور در این رابطه گفته بود: "من عاشق مو سیقی هستم اما در عین حال از هیجان دنیای خرید و فروش هم لذت می‌برم." اولین آلبوم و اولین پروژه منصور ۳ سال طول کشید زیرا منصور می‌خواست که برای اولین کارش از بهترین امکانات ضبط صدا و موسیقی استفاده کند و این فاصله به او فرصت خوبی داد تا زیر نظر استادان آواز, تکنیک آوازش را بهتر از گذشته نماید. منصور معلم اول موسیقی خود را عبدی یمینی معرفی می‌کند. کسی که در آلبو م اول و تاقبل از عزیمت به ایران با او همکاری داشت ۱۳۷۳ - فرفره‌های بی باد آلبوم «فرفره‌های بی باد» در آگوست ۱۹۹۴ (مرداد ۱۳۷۳) توسط شرکت کلتکس رکوردز به بازار و علافه مندان موسیقی عرضه می‌شود. استقبال گسترده از این آلبوم منصور را به ادامه راه تشویق می‌کند. این آلبوم شامل ۶ آهنگ می‌باشد: فرفره‌های بی باد همسفری نیست سایه بون خانگی زندونی عشق حساب زندگی ۱۳۷۸ - قایق کاغذی همکاری منصور با شرکت «کلتکس رکوردز» دوباره آغاز می‌شود تا یکی از بهترین آلبوم‌های منصور به بازار عرضه شود. اولین و مهم ترین ویژگی بارز ترانه‌های آلبوم قایق کاغذی، استفاده از نماد بود. ترانه سرایانی که در این آلبوم حضور داشتند، در متن ترانه‌های خود برای تفهیم و بیان مطلب از نمادها استفاده می‌کردند و این شاید بهترین نکته‌ای بود که می‌شد در ساختار ترانه‌های آلبوم قایق کاغذی دید. دومین ویژگی که در ترانه‌های آلبوم قایق کاغذی مشاهده می‌شد، کوتاهی و لحن ساده ترانه‌ها بود. روی هم رفته در این آلبوم، ترانه‌ها بسیار ساده تر از ترانه‌های دو آلبوم قبلی بودند آهنگ «پرنده‌های بی وطن»، «عطر گل یخ» و «قایق کاغذی» و «چشم سیات» به سرعت محبوب می‌شوند، نام منصور پس از ارائهٔ این آلبوم بر سر زبان‌ها می‌افتد. این آلبوم شامل ۶ آهنگ می‌باشد: یاد تو چشم سیات قایق کاغذی پرنده‌های بی وطن عطر گل یخ بهار اومد ۱۳۷۹ - فقط به خاطر تو این آلبوم در مارس ۲۰۰۰ (اسفند ۱۳۷۹) توسط شرکت کلتکس رکوردز به بازار عرضه می‌شود. منصور در این باره گفته‌است که قطعه «فقط به خاطر تو» بیانگر علاقه وی به موسیقی را نشان می‌دهد و از تمایل خود به موسیقی در دوران کودکی یاد می‌کند و با وجود اینکه موسیقی پاپ اصل کار است, علاقه خاصی هم به موسیقی سنتی و اصیل ایرانی دارد. آلبوم فقط به خاطر تو به سرعت پرفروش می‌شود و تبدیل به پرفروش ترین اثر منصور تا آن زمان می‌گردد. از طرفی ارائهٔ این آلبوم حواشی نیز در پی دارد. مریم حیدرزاده ادعا می‌کند که در شعر آهنگ «فقط به خاطر تو» که توسط پاکسیما زکی پور سروده شده‌است از شعر «فقط به خاطر تو» سرودهٔ خودش، سوءاستفاده شده‌است. منصور مجبور به عذر خواهی شده و در نماهنگ این اثر به نام مریم حیدرزاده نیز اشاره می‌کند. منصور در مورد این آلبوم چنین می گوید[۱]:” وقتی که اين آلبوم را تنظيم می کرديم، با فرهاد مرفه آشنا شدم. کم کم وقتی با سبک کاری اش آشنا شدم، درست ملودی ها و کارهايی که در ذهن من بود با کارهای الکترونيکی که فرهاد تنظيم می کرد، يک ازدواج جديد قشنگ به وجود آمد و من فکر کردم که می توانم يک لايه های جديد تر از خودم را نشان دهم. برای همين کارهای جديدی که در آن آلبوم کردم در ادامه کارهای هيجان انگيزی که در کارهای قبلی ام هم بود. ولی يک مقدار ديگر آنجا با تجربياتی که کسب کرده بودم، راحت تر ارائه کردم از طريق موزيک پرهيجان و پر انرژی. “ این آلبوم شامل ۶ آهنگ می‌باشد: فقط به خاطر تو عشق آتشی چشمان سیاه وقتی نیستی انتظار بنویس - زندگی [ویرایش] یک سال پس از ارائهٔ آلبوم موفق «فقط به خاطر تو» اینبار در سومین همکاری با شرکت ترانه منصور آلبوم «زندگی» را روانهٔ بازار می‌کند. آلبومی که تم اصلی آن متفاوت از آلبوم‌های قبلی او بود. منصور درباره این آلبوم می‌گوید: "من موهایم را بلند کردم زیرا می‌خواستم نسبت به ویدئوهای قبلی ظاهر متفاوتی داشته باشم. من به همراه گروه به Arizona , New Mexico , Texas, Grand Canyon , Monument Park و White Sands رفتیم و موزیک ویدئو تهیه کردیم که تجربه بسیار خوبی برایم بود." فروش این آلبوم رکورد فروش آلبوم قبلی را نیز شکست و تبدیل به پر فروش ترین اثر منصور شد. زندگی (۲۰۰۱) این آلبوم شامل ۸ آهنگ می‌باشد: زندگی یکی بود یکی نبود دوستت دارم نازک نارنجی ببین یکی بود یکی نبود (ریمیکس) خودشه یکی بود یکی نبود (بی کلام) ۱۳۸۱ - دیوونه [ویرایش] دیوونه (۲۰۰۲) یک سال می گذرد.تیزر موزیک ویدئوی "منو ببخش" ارائه میشود و منصور با آلبوم جدید خود به نام "دیوونه" به عنوان چهارمین همکاری با شرکت ترانه به صحنه بر می گردد. آهنگ های "قرارمون یادت نره" و "عزیز دلمی" به سرعت محبوب می شوند. منصور برای اولین بار بین خوانندگان ایرانی برای تمام آهنگ ها، به جز "ترانه بی ترانه" موزیک ویدئو حرفه ای ضبظ می کند. حاشیه سازترین خبر این آلبوم خداحافظی "کندس نیل (Candice Neil)" مدل اسپانیایی-لبنانی با ویدئو "قرارمون یادت نره" از کارهای منصور است. او در موزیک ویدئوهای دو آلبوم قبلی به عنوان معشوقه منصور ایفای نقش کرده بود. منصور در مصاحبه هایش می گوید : "از تکرار متنفر است" و همین را دلیل قطع همکاری با این مدل عنوان می کند. این آلبوم شامل ۸ آهنگ می‌باشد: بزن بریم دیوونه عزیز دلمی منو ببخش بداخلاق دلم فقط تو رو می خواد قرارمون یادت نره ترانه بی ترانه ۱۳۸۴ - فراری [ویرایش] این آلبوم در مارس ۲۰۰۵ به بازار عرضه شد. چند ماه قبل از عرصه آلبوم تیزر موزیک ویدئو "آزادی" و "فراری" پخش می شود و نوید سبک جدیدی را به طرافداران منصور می دهد. ویدئو "آزادی"، پرخرج ترین موزیک ویدئو ایرانی تا آن زمان نام می گیرد که بابک شکریان، کارگردان ایرانی-آمریکایی آن را برای منصور تهیه کرده است. پس از آن ویدئو "عیدی ندارم" پخش می شود. این موزیک ویدئو برای گرامیداشت قربانیان زلزله بم تهیه شده بود و مورد استقبال واقع می شود. منصور در باره تهیه این موزیک ویدئو می گوید[۲]:” من از " کوجی" عزيز خواهش کردم اين کار رو برای من تهيه کنه. از روز اولی که اين ترانه رو بابک روزبه نوشت و من آهنگش رو ساختم، يک تصوير صحرای خلوت و ساده در ذهن من بود. حرکت دوربين دور سفره هفت سين خيلی حقير و خالی، توی ذهن من شکل بسته بود. در يک روز کوتاه ما فيلم برداری رو انجام داديم و در حدود بيست ساعت تدوين اون رو تموم کرديم.در صحرا زمانی که روی صندلی نشسته بودم، از سمت راستم باد شديدی می اومد و اونجا تمام قسمت راست صورت من بی حس شده بود! اين کار اوايل ماه مارچ يا اسفند ماه انجام شد و سرمای اون موقع، يک جورايی من رو بيشتر توی اون حس همدردی برده بود و يک فضای عجيبی به کار داده بود. از همون دقيقه اولی که اين کار توی تلويزيون ها نشون داده شد خيلی به دل مردم نشست و اين بزرگترين پاداشی بود که من برای تهيه اين کار می تونستم بگيرم. “ فراری (۲۰۰۵) این آلبوم شامل ۹ آهنگ می‌باشد: عیدی ندارم مرا ببوس آزادی دروغگو یادته شیرین فراری میخوامت آرزومه ازدواج [ویرایش] منصـور در اکتبر ۲۰۰۸ طی یک مراسم رسمی و بزرگ با دختری به نام سوگل ازدواج می کند. در این جشن هنرمندان بسیاری همچون معین، اندی، شهرام و شهبال شب پره، لیلا فروهر و.... شرکت داشتند. افت کار های منصور [ویرایش] در طی سال های اخیر موجی از انتقادات از طرف مردم و طرفداران متوجه منصور بوده و عده ی زیادی از هوادارانش بر این عقیده هستند که سطح کار های او در این سالهای اخیر بسیار تنزل پیدا کرده و انتظارات طرفداران را بر اورده نکرده است . بیشتر این انتقادات از البوم فراری به بعد شکل گرفت و در البوم جنجالی به اوج خود رسید . بعضی دیگر نیز نزول منصور را به ازدواج این هنرمند نسبت میدهند و میگویند ازدواج منصور به شدت بر کار های او تاثیر منفی گذاشته و مثل قبل وقت و هزینه ی کافی را صرف کارهایش نمیکند و بیشتر به اهنگ های کنسرتی (تبلیغاتی) روی اورده است . منصور تا کنون پاسخ روشنی به انتقاد ها و ایرادگیری هایی که او را نشانه گرفته اند نداشته است .
daniyal بازدید : 29 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
تاریخ تولد : 25 نوامبر محل تولد : تهران - ایران محل بزرگ شدن: ایران - کانادا - آمریکا رنگ مو : مشکی رنگ چشم : قهوه ای تیره محل زندگی : کالیفورنیا نام مستعار : کامی خانواده : هومن برادر کوچکتر ، کتی خواهر کوچکتر ، مادر وپدر زبان هایی که صحبت میکند :فارسی - انگلیسی - فرانسوی و کمیترکی زبان هایی که می خواند :فارسی - انگلیسی - فرانسوی - اسپانیایی - ترکی وعربی سرگرمی ها : نواختن کیبورد و پیانو در خانه ، ساختن آهنگ ، رقصیدن ، نگاهکردن و بازی کردن فوتبال ، بسکتبال و هاکی ، نگاه کردن فیلم و صرف کردن وقت هایی با برادرم هومن عشق ها : خانواده ام ، خوانندگی و اجرای هنرهای نمایشی برروی صحنه نفرت ها : شیطان درون خودم ماشین مورد علاقه : بی ام و هنر پیشه های مورد علاقه : آلپاچینو غذای مورد علاقه:: قورمه سبزی رنگهای مورد علاقه : آبی و قرمز میوه های مورد علاقه:هندوانه، پرتقال و آناناس حیوانهای مورد علاقه::ببر و شامپانزه ها محل های مورد علاقه بجز ایران : جنگل های بارانی آمازون ، آفریقا و اهرام مصر خواننده و موزیسین های مورد علاقه : مایکل جکسن ، جورج مایکل ، مدونا ،برایان آدامز ، بویز تو من ، میکسچر آو ورد میوزیک و ... کلکسیون های مورد علاقه : حلقه های نقره ای و نشان های ****من دختر باید چگونه باشد : رومانتیک ، مهربان ، صادق و پراحساس چه چیزی از دختر توجه تو را جلب میکند :صورت و چشم های گویا چه روزی متوجه شدی که معروف شده ای ؟ : وقتی که ما خارج میشیم ازفروشگاه در پیاده رو ،مردم میان و عکس می گیرن با ما و می پرسن از ما؟ این بود لحظه خیلی خاصی . ما هستیم خوشحال از اینکه در قلب مردم جا داریم ، ما هم همه اونها رو دوست داریم مادرت تو را چگونه توصیف می کند : مهربان و بخشنده ، بزرگ قلب و حساس چه پیامی برای دوست دارانت داری : شخصیت خوبی داشته باشید ، به آرامی با همدیگر صحبت کنید ، و با هم مهربان باشیم تا دنیایی بهتر برای زندگی کردن داشته باشیم و از رویا هاتون پیروی کنید تاموفق شوید ، همه شما را دوست دارم . کامران بعد از آغاز کردن دوره دبیرستان در مونترال کانادا علاقه شدید و قابل توجهی به موزیک در بین خانواده و دوستانش پیدا کرد . او در سنین جوانی به یک گروه پیوست . او خواندن را در در کلوبهای مختلف در هر هفته شروع کرد ، اگر چه او در این راه بسیار جوان بود . تحصیل درمدرسه برای او قسمت بزرگی از زندگی بود ، رشته تحصیلی او به مدت سه سال تکنسین خلبانی بود . بعد از مهاجرت به ونکور ، کامران به رامین زمانی پیوست ، که رامین آگاه بود نسبت به موسیقی البته نه تنها در مونترال بلکه مبتکر در موسیقی ایرانی که با یکدیگر به شهرتی در یک محله در گروهی که پرواز نامیده می شد رسیدند . اشخاص دیگری در این گروه جایگاه های دیگری داشتند . فریدون ، هنگامه، و کامران ، سه نفر خواننده این گروه بودند و در تمام مدت رامین زمانی نوازنده گیتار وکال بود و علی الهی کیبورد می نواخت و علی قاسمی هم نوازنده پرکاشن بود . آنها با همدیگر یک آهنگ بنام ایران ، ایرانم را در سراسر جهان انتشار دادند . این بزرگترین موفقیتی بود که آنها کسب کرده بودند . آهنگ ایران ، ایرانم نوشته ، ساخته و تنظیم رامین زمانی بود . بزرگترین فرصت غیره منتظره در راه بود ، وقتی که بزرگترین گروه موسیقی پاپ ایران در حال شکل گیری بود ، "بلکتز " ،شهبال شبپره یکی از با نفوذ ترین اشخاصی بود که در موسیقی ایران محبوبیت بسیاری داشت ، او با کامران ملاقات کرد . بعد از این ملاقات کامران و برادرش هومن عضو های جدیدی از بلکتز بودند . این تصاحب یک فرصت باورنکردنی در مرحله ای دیگر در زندگی کامران بود . کامران مفتخر بود از اینکه عضوی از گروهی شده که **** استار ها وموزیسین های متعدد و مطرحی در موسیقی ایرانی داشته است . اما همکاری او و برادرش باگروه بلکتز و شهبال همیشگی نبود ! شاید بتوان دلیل آن را به خاطر اختلاف نظر داشتنو تفاوت افکار آنها با شهبال دانست در هر صورت حالا آنها مستقل از هر تحمیل افکاری آلبوم بیست را منتشر کرده اند که موفقیت بزرگی برای سابقه هنری آنها به درباره هومن اسم کامل :هومن جعفری تاریخ تولد :23 نوامبر محل تولد :تهران - ایران محل بزرگ شدن: :ایران - کانادا - آمریکا رنگ مو :مشکی رنگ چشم :قهوه ای تیره محل زندگی :کالیفورنیا نام مستعار :هامی خانواده :کامران برادر بزرگتر ، کتی خواهر کوچکتر ، مادر و پدر زبان هایی که صحبت میکنی :فارسی - انگلیسی - فرانسوی و اسپانیایی زبان هایی که می خوانی :فارسی - انگلیسی - فرانسوی و اسپانیایی سرگرمی ها :نواختن پیانو برای بیان کردن احساسات ، ساختن آهنگ ، رقصیدن ،ایفای نقش و نمایش ، نگاه کردن و بازی کردن فوتبال ، بسکتبال ، هاکی، کشتی و صرف کردن وقتهایی با برادرم کامران عشق ها :خوانندگی و اجرای هنرهاینمایشی بر روی صحنه نفرت ها :شیطان درون خودم ماشین مورد علاقه :بی ام و . فراری هنر پیشه های مورد علاقه :آلپاچینو ، رابرت دنیرو ،رابین ویلیامز ، جیم کری ، جولیا رابرتز ، لئوناردو دی کاپریو ، زتا ، کریس تاکر ،ساموئل جکسن تام کروز و ... غذای مورد علاقه:غذاهای سریع (سرد) رنگهای مورد علاقه :قرمز و رنگ های اشتیاق آور و تند میوه های موردعلاقه:آناناس ، هندوانه خنک و کیوی ترش حیوانهای موردعلاقه:سلطان جنگل شیر ، و همه میمون ها محل های مورد علاقه بجز ایران :آفریقا ، بخاطر اینکه می توانم در آنجا حیوانات را از نزدیک نگاه کنم خواننده و موزیسین های مورد علاقه :مایکل جکسن ، آلیشیا کیز ،جورج مایکل ، تو پک ، بویز تو من و گوش می دم هر آهنگی از بک استریت بویز و ان سینکو موسیقی های کلاسیک کلکسیون های مورد علاقه :نشان های **** من ، ساعت ها ، شال گردن ، تی شرت و حبابها دختر باید چگونه باشد :درستکار ، لبخند زیبا وحساس چه چیزی از دختر توجه تو را جلب میکند :چشمانش همه چیز را بگویند ، وقتی به من نگاه می کند متوجه چیزی که میخواهد بشوم چه روزی متوجه شدی که معروف شدی ؟ : وقتی که راه میروم در خیابان ها و بسیاری از مردم من رو می شناسند ومن را پشتیبانی می کنند ، این هست یک احساس خوب ! مادرت تو را چگونه توصیف می کند :باطنی قوی و کسی که هر کاری را شروع کند به آخر میرساند چه پیامی برای دوست دارانت داری : عشق ها هستند که ما را بسوی همه خوبی ها و بهتر ها هدایت می کنند ، ایمان خود را نگه داریم تا به نتیجه برسیم چون ما می دانیم که هیچ چیزی غیر ممکن نیست ! همه شما را دوست دارم ! هومن بزرگ شده مونترال و ونکور کانادا است و او بوسیله برادر بزرگترش کامران و گروه پرواز که کامران عضوی از آن بود مطرح شد ، هومن درمدرسه موسیقی خوانندگی و نواختن پیانو را شروع کرد . او همچنین با دوستانش در چندین نمایش هنری در مدرسه و دانشگاه شرکت داشتند . هومن همچنین برگزیده مدل یکی از معروفترین و محبوب ترین طراح های لباس و پوشاک در کانادا ، در مدهای مختلف بود . بعد از ملاقات با شهبال شبپره گروه بلکتس را در سال 1998 تشکیل دادند ، هومن فرصت مناسبی برای پیوستن بلکتس بدست آورد و دوره موسیقی خود را در لوس آنجلس به عنوان یک خواننده در این گروه با آلبومی که سیندرلا نام داشت و در سال 1999 انتشار یافت ، شروع کرد و این آلبومی بود که بیشترین فروش را در بازار داشت ،که باعث شد فصل جدید و خوبی در زندگی او باز شود ، و این فقط آغاز این راه برای اوبود . اما همکاری او و برادرش با گروه بلکتز و شهبال همیشگی نبود ! شاید بتوان دلیل آن را به خاطر اختلاف نظر داشتن و تفاوت افکار آنها با شهبال دانست در هر صورت حالاآنها مستقل از هر تحمیل افکاری آلبوم بیست را منتشر کرده اند که موفقیت بزرگی برای سابقه هنری آنها به شمار میرود . شمارمیرود
درباره ما
Profile Pic
باسلام شما دراین سایت می توانید مطالب دلخوه درمورد خواننده ی موردعلاقه ی خود بدانید باتشکر مدیرسایت daniyal
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 169
  • بازدید کلی : 3,547